
با آرنج محکم به بازوی بهترین مکان برای دوست یابی زد و گفت: بد اخالق.سعی کن حداقل جلوی بقیه. ظاهر سازی کنی. اهل دو رویی نیستم. اسمش دو رویی نیست.اینکه مادرتو جلوی غریبه کوچیک کنی خیلی تاسف باره. و با ناراحتی رو از بهترین جا برای دوست یابی برگرداند بهترین مکان برای دوست یابی دستش را از دسته مبل کنارش رد کرد و محکم دور شانه انداخت. که از خجالت سرخ شده بود با صدای خیلی آرامی طوری که فقط خودشان دو تا بشنوند گفت: بهترین مکان برای دوست یابی زشته! این کارا چیه؟از کی انقدر صمیمی شدیم با هم؟ صمیمی نشدیم.
بهترین مکان برای دوست یابی جانم؟
دارم ازت انرژی مثبت میگیرم خسیس.خوبه کاریت نمیکنم و زورت میاد. . ..به داد شوهرت برسه اگه بخواد! بهترین مکان برای دوست یابی جانم؟ . خیلی پررویی استاد که سعی میکرد جلوی خنده اش را بگیرد خیلی آرام در گوش بهترین جا برای دوست یابیه گفت: نکن. پسرجان.زشته.بذار چند ساعت دیگه میبریش خونه و بهترین جا برای دوست یابیه زد زیر خنده.استاد ادامه داد: نمیگی مرد عذب نشسته توی جمع هواییش میکنی؟حالا. درسته پیرم ولی صد تا مثل تو رو حریفم و صدای خنده بهترین جا برای دوست یابیه بلند تر شد.استاد اینبار با لحن جدی گفت: بعدا باید مفصل از این احساست باهام حرف بزنی.
من روی بهترین جا برای دوست یابیار خیلی حساسم
من روی بهترین جا برای دوست یابیار خیلی حساسم.باید بدونم چقدر نیتت خیره...من آدم. شناس خوبی هستم.حتی بیشتر از روانشناسا. چشم.حتما باهاتون صحبت میکنم.احساس میکنم این حسمو باید به یه کسی بگم سپس استاد و آقای فرهی مشغول صحبت شدند.بهترین جا برای دوست یابیار که از پچ پچ ها و خنده های استاد و بهترین جا برای دوست یابی زیاد خوشش نیامده بود خواست بلند شود که بهترین جا برای دوست یابی فشار دستهایش را روی شانه بهترین جا برای دوست یابیار بیشتر کرد و مانع از بلند شدنش شد و گفت: کجا؟. آشپزخونه کمک مامانت. لازم نکرده.تو امشب فقط باید پیش من بشینی.به حضور آرومت نیاز دارم منم الان به این نیاز دارم که محکم بکوبم تو سرت.دستتو از دور شونه من بردار.معذب میشم.میفهمی؟. بهترین جا برای دوست یابی خنده ای کرد و دستش را برداشت و گفت: امر امر بانوست. حاالم مثل یه پسر خوب بشین تا من برم کمک مامانت. گفتم که نیازی نیست.