اهنگ عاشقانه غمگین برای استوری در حالی که کنار تخت احسان تند تند قدم برمیداشت رو به پرستار میگفت: نوارقلب، آزمایش خون، اسکن پرفیوژرن میوکارد، اسکن رادیواکتیو با تکنسیم، 99آنژیوگرافی و اکسیژن بیمار هر چه سریع تر باید به بخش سی سی یو منتقل شه... اگر دستان آهنگ عاشقانه غمگین نبود حتما تا حال پخش زمین شده بود، تا ته مسیر را رفتند و به بخش مراقبت های ویژه رسیدند،
اهنگ عاشقانه غمگین جدایی و بقیه اجازه ی ورود ندادند
احسان را داخل بردند و به اهنگ عاشقانه غمگین جدایی و بقیه اجازه ی ورود ندادند... اهنگ عاشقانه غمگین دلتنگی پشت شیشه ایستاد و دستانش را از پشت شیشه روی صورتش گذاشت، مگر می توانست یک لحظه دوری اش را طاقت بیاورد؟ دکتر بالی سرش ایستاده بود و پرستارها سراسیمه دستگاه ها و لوله هایی را به بدن احسان وصل می کردند... صدای هق هقش دل هر کسی که رد میشد را می لرزاند، آهنگ عاشقانه غمگین کنارش ایستاده بود که اهنگ عاشقانه غمگین برای استوری از در شیشه ای بخش خارج شد و به آنها چشم دوخت... آهنگ عاشقانه غمگین احساسی نگاه طوفانی اش را از احسان گرفت و به دکتر دوخت، نزدیکش رفت و همانطور که برای ایستادن روی پاهایش دستش را به دیوارشیشه ای بخش تکیه داده بود میان هق هق هایش نامفهوم گفتم: دکتر احسانم... آوین سمتش رفت و گفت: آوین چیشد دکتر؟حالش خوبه؟ سرش را تکان داد و با صدایی آهنگ عاشقانه غمگین گفت: تموم تلاشمون اینه که به کمک داروهای ضد انعقاد لخته های خون رو حل کنیم، در حال حاضر نمیتونیم به عمل جراحی فکر کنیم چون با وجود علائم نامنظم بیمار ریسک بالیی داره و اگه بخوایم جهت کار گذاشتن دستگاه ضربان ساز و یا جراحی بای پاس سرخرگ های قلب رو روشون انجام بدیم جون بیمار رو به خطر میندازیم، ظاهرا قبل از این هم چنین حملاتی بهشون دست داده درسته؟
آهنگ عاشقانه غمگین جدید سرش را تکان داد
آهنگ عاشقانه غمگین جدید سرش را تکان داد و گفت: آهنگ عاشقانه غمگین جدید چند موردی بوده ولی نه به این شدت... دکتر سری تکان داد و گفت: منتظر جواب آزمایشاشون میمونیم ایشال که نتایج امیدوارکننده ای داشته باشه... آهنگ عاشقانه غمگین ایرانی که رفت دنیز سست شد، نزدیک بود زمین بخورد که آهنگ عاشقانه غمگین ترکی بازوهایش را گرفت و روی صندلی نشاندش... آوین جلویش زانو زد و گفت: آوین آهنگ عاشقانه غمگین احساسی جانم، آروم باش اینجوری که چیزی درست نمیشه... اهنگ عاشقانه غمگین دلتنگی دستانش را روی صورتش گذاشت و میان گریه هایش گفت: احسانم داره از دستم میره تو میگی آروم باش؟ تنش می لرزید، آهنگ عاشقانه غمگین ترکی با آبمیوه ای در دستش کنارش نشست و گفت: آهنگ عاشقانه غمگین جدید بیا اینو بخور عزیزم نگران نباش بزرگه… اهنگ عاشقانه غمگین جدایی دست آهنگ عاشقانه غمگین را پس زد و خواست از جایش بلند شود که آوین مانعش شد... به راستی هم جا ِن بلند شدن را نداشت... بغض خفه اش کرده بود، به گلویش دست کشید و نفسش را با تمام توانش بیرون داد...
حاضر بود همه چیزش را بدهد و احسانش برگردد... نمی دونستم چقدر گذشته، یه ثانیه، یه دقیقه، یه ساعت، یه عمر، نمیدونم فقط وقتی صدای جیغ دستگاه ها بلند شد قلبم فرو ریخت و اولین چیزی که دیدم یه خط ثابت روی مانیتور بود...