ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل میثم
میثم
37 ساله از کرج
تصویر پروفایل مانا
مانا
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل احسان
احسان
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل نسترن
نسترن
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل نسترن
نسترن
40 ساله از مشهد
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیرحسین
امیرحسین
28 ساله از ورامین
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
37 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل پریزاد
پریزاد
29 ساله از شیراز
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از مشهد
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
35 ساله از تهران

چطور و کجا صیغه موقت کنیم؟

سکوت کردم و کجا صیغه موقت کنیم اصفهان لب باز کرد: سکوت نشانه ی رضایته، دهنمون رو شیرین کنیم. شیرینی برداشت و من با لبخند شیرینی ها چشم دوختم

چطور و کجا صیغه موقت کنیم؟ - صیغه موقت


چگونه و کجا صیغه موقت کنیم

وقتش نبود واقعا عمو... وسط حرفم میپره: جهان پسرم بود جاوید هم پسرمه... پس وقتشه عزیزم. اسم جهان باز هم دلم رو نقره داغ میکنه، چتری هام رو پشت گوشم هدایت میکنم و لب باز میکنم: هر طور شما صالح میدونید. کجا صیغه موقت کنیم مشهد نگاهم میکنه و با لبخند میگه: اینطور که جاوید با آب و تاب دیشب گفت میخواد زنش بشی، توام همونقدر دلت باهاش هست؟ چی میگفتم؟ میگفتم هزار برابر اون دلم باهاشه؟ سکوت کردم و کجا صیغه موقت کنیم اصفهان لب باز کرد: سکوت نشانه ی رضایته، دهنمون رو شیرین کنیم. شیرینی برداشت و من با لبخند شیرینی ها چشم دوختم. شیرینی برداشت و من با لبخند به شیرینی ها چشم دوختم. کجا صیغه موقت کنیم شیرینی به دست نگاهم کرد و گفت: آماده شو بریم زودتر عزیزم. بلند میشم و با اجازه ای زمزمه میکنم.

وارد راهرو میشم و در اتاقم رو باز میکنم، جلوی آیینه می ایستم و به خودم نگاه میکنم، این من بازی کثیفی راه انداخته و خودش رو به کوچه علی چپ زده، دارم با زندگی جاوید معامله میکنم خیلی زور داره، این که خودش پیشنهاد داد و قبول کرد این مردونگی خیلی براش گرون تموم میشه و اون... فاز فردین بودن برداشته... سری تکون میدم بلکه این افکار پوچ دست از سرم بردارن اما میدونم که بی فایده است. حاضر میشم و بعد از این همه مدت کمی آرایش میکنم، کیف بزرگم که توش یه بلیز شلوار ست خونگی بود برمیدارم زیپش رو باز می کنم، گوشیم هم بهش اضافه کردم و زیپ کیف رو میبندم. از اتاق خارج میشم میبینم کجا صیغه موقت کنیم مشهد سینی و ظرف شیرینی رو ه آشپزخونه میبره شرمنده سریع لب باز میکنم: شما زحمت نکشید خودم جابه جا میکنم. برمیگرده و لب باز میکنه: شما فقط زودتر حاضر شو و من رو به آرزوم برسون. راستی دخترم دوستت نبود ببینمش؟ چشمام سوخت، آرزوش عروسی بچه اش ب ا برادرزاده اش بود، حتی به از کجا صیغه موقت پیدا کنیم هم رحم نمیکردم و داشتم خیلی بی رحمانه بازیش میدادم.

 جواب کجا صیغه موقت کنیم اصفهان رو دادم

هول نکردم و جواب کجا صیغه موقت کنیم اصفهان رو دادم: کجا صیغه موقت کنیم سری تکون داد و من جلو رفتم اون صبح کلاس داشت دانشگاه. شیرینی هارو تو جعبه چیدم و تو یخچال گذاشتم با کجا صیغه موقت کنیم مشهد از خونه بیرون زدیم و به طرف عمارت به راه افتادیم. تو راه پیامی به جاوید دادم: خونه ای؟ این خیمه شب بازی چیه؟ عروس و بیار به خونه ؟؟ براش فرستادم طولی نکشید که جواب داد: اینا این رسم هارو همین امروز صبح مد کردن والا من در جریان نیستم، بمونم خونه یا برم؟ تند تند تایپ کردم: نباشی بهتره. یه ساعتی بپیچ. و استیکر اوکی که برام فرستاده شد و آخرین پیام ما بود. کجا صیغه موقت کنیم دنده عوض کرد و زمزمه کرد: چیزی به اومدن بچه ها نمونده فکر کنم بیان کم کم اون وقت میتونیم مفصل حرف بزنیم. سر به زیر انداختم شرمگین تر از این حرفا بودم که به صورت عموم نگاه کنم. کجا صیغه موقت کنیم تهران ماشین رو تو حیاط عمارت پارک کرد و من پیاده شدم... با کجا صیغه موقت کنیم به طرف عمارت رفتیم. وارد شدیم کجا صیغه موقت کنیم اصفهان و خانم بزرگ تو سالن بودن.

کجا صیغه موقت کنیم تهران با دیدنم لبخند پژمرده ای زد

کجا صیغه موقت کنیم تهران با دیدنم لبخند پژمرده ای زد و جلو اومد بغلم کرد و زیر گوشم زمزمه کرد: تا قبل رفتن جهان تو برای اون بودی. اما با قسمت هیچ وقت نمیشه جنگید. جا خوردم میدونست من رو دوست داشته. لبخند غمگینی زدم و ازش جدا شدم. خانم بزرگ هم بلند گفت: اختر اسپند دود کن عروسمون اومده. خانم بزرگ دکمه ویلچر زد و جلو اومد خم شدم و بوسیدمش که با چشمای اشکی زمزمه کرد: آرزویی ندارم. عمو با مهر به مادرش نگاه کرد و گفت: دخترای محمد عروسم شدن خانم بزرگ دیگه هیچ کدوممون آرزو نداریم. لبخند دردناکم رو کش دادم و با اجازه ای گفتم به اتاق سابقم رفتم و لباس عوض کردم. به جمع برگشتم و دیدم کجا صیغه موقت کنیم گوشی دستشه و با یه نفر داره حرف میزنه: نگو خجالت کشیدی که اصال باورم نمیشه، کجاگذاشتی رفتی ؟ مامانت میگه پیش پای ما رفتی. قالب تهی میکنم جاوید بود. بهش زنگ زده بیاد.

مطالب مشابه