دستش رو محکم کوبید به در ماشین که دقیقا دستشو کوبید کنار صورتش چت همسریابی و اگه یه سانت نشونه گیری دستش افتضاح میرفت قطعا برخورد میکرد با صورت نازنینم. چشام رو از ترس ۵ثانیه بستم و بعد باز کردم و دیدم فاصله ی صورت چت همسریابی آنلاین ارسلان فقط ۵سانته و از نفس نفس زدناش معلوم بود خون داره خونشو میخوره و اگه کاردش بزنی قطعا، ازش جوهر خودکار میاد بیرون گروه چت همسریابی واتساپ با حرص گفت: حدیث خودت میدونی اصلا چه زری زدی تو فروشگاه؟ فروشگاه و با داد گفت. قشنگ به روح همون قبری که میدونم برام کنده، چهار ستون بدنم هیجده ریشتری زد. عصبی شدم و مثل خودش با داد گفتم: عه؟
گروه چت همسریابی اصفهان عرض میکنم اومدم
گروه چت همسریابی اصفهان عرض میکنم اومدم دیدم شما افتادید گیر همون دوتا عجوزهای که الان پشت سرمونن و دارن چهارتا چشمی نگامون میکنن، قیافتم مچاله شده اومدم کمکت. تویه اسکل گروه چت همسریابی واتساپ نمیتونی از پس چندتا دختر بر بیای چرا سر چت همسریابی خالی میکنی؟ برگشت پشت سرش و قیافه ی مات برده همون دوتا عجوزه رو دید و با عصبانیت محکم کوبید به ستون کنارش و لعنتی گفت. با برنامه چت همسریابی و عصبانیت و در حالی که سعی میکرد صداش پایین باشه، گفت: چت همسریابی آنلاین مشکلم اون دوتا دختر نیست.
چرا نمیخوای بفهمی همه ی فنا از چت همسریابی تو فیلم گرفتن
چرا نمیخوای بفهمی همه ی فنا از چت همسریابی تو فیلم گرفتن؟ مجبورم نکن بفرستمت پیششون تا گروه چت همسریابی تلگرام توضیح بدی چرا اینطوری کردی چرا داشت منو تهدید میکرد؟ با ارسلان رفتم نزدیکش. چشم تو چشم، رخ تو رخ، اصلا یه وضعی انگشت اشارمو آوردم بالا و گفتم: الان میخوای چت همسریابی آنلاین بترسونی؟ با برنامه چت همسریابی گفت: هرطوری میخوای فکر کنی فکر کن.
پس میخواد الان با چت همسریابی لج کنه؟ بذار نشونش بدم با کی درافتاده. یه تای ابرومو با شیطنت دادم بالا و نگاهمو دوختم به چشمای عصبی قرمزش و گفتم: که چت همسریابی آنلاین تهدید میکنی؟ آرهای با گروه چت همسریابی در تلگرام گفت. باشه آقا گروه چت همسریابی واتساپ پس گروه چت همسریابی تلگرام
خواستی پوزخندی زدم که نگاهش رنگ تعجب گرفت. سرمو دوسه ثانیه خم کردم و بعد گرفتم بالا و گفتم: پس به تهدیدت اگه راست میگی عمل کن.