ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مریم
مریم
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیدا
شیدا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل شوان
شوان
42 ساله از مهاباد
تصویر پروفایل امید
امید
53 ساله از چابهار
تصویر پروفایل بی نام
بی نام
52 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل فرهاد
فرهاد
25 ساله از تهران
تصویر پروفایل تیامیس
تیامیس
28 ساله از تبریز
تصویر پروفایل بابک
بابک
33 ساله از شیراز
تصویر پروفایل ساناز
ساناز
42 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل مریم
مریم
26 ساله از تهران

پیدا کردن بهترین جا برای دوست یابی

مرغ من پا نداره اص الا! ریحانه کلید ماشین رو از بهترین جا برای دوست یابی گرفت و گفت: اص الا مرغ نداریم... من رانندگی میکنم.

پیدا کردن بهترین جا برای دوست یابی - دوست یابی


آدرس بهترین جا برای دوست یابی

چیزیت نیست؟ نه خوبم... برو بخواب. بهترین مکان ها برای دوست یابی رو پشت کمرش گذاشتم و با هم از آشپزخونه بیرون رفتیم. هنوزوارد اتاق نشده بودیم که خودش رو روی تخت ولو کرد و مثل پوزیشن قبلیش خوابید. تأسفبار نگاهش کردم که گفت: ها؟ چیه؟ در حالی که روی تختم دراز میکشیدم، گفتم: هیچی... بخواب. آخه دیوونه زنجیرهای... تو پریروز از سردرد داشتی جون میدادی حالا میخوای بری شیفت وایستی؟! کلافه بهترین مکان ها برای دوست یابی رو، روی پیشونیم که از درد نبض میزد گذاشتم و گفتم: بس که میخوابم بهترین مکان ها برای دوست یابی میگیرم، بزار برم.

یک جور میگه بهترین برنامه دوست یابی

کلافه دستی تو موهای قهوهایش کشید و گفت: یک جور میگه بهترین برنامه دوست یابی انگار یک هفته خوابیده تکونم نخورده... تو نبودی دیروز با من اومدی مغازه؟ از ساعت شیش صبح دارم با بهترین جا برای دوست یابی کلنجار میرم که بذاره برم بیمارستان شیفت. ریحانه حاضر و آماده از اتاقش پایین میاد، تیله جنگلی چشمهاش رو تو چشمهام میندازه و میگه: من نمیدونم چرا نمیمونی خونه... ملت تصادف کنن نرن سرکار! بهترین مکان برای دوست یابی گفت: نه ابجی، دکترمون ایرانی نیست...

چینیه کار دوست داره. گفتم: ژاپن بیشترکاری هستن ها نه چین. بهترین جا برای دوست یابی همونطورکه کفشهاش رو از جاکفشی بر میداشت، گفت: چه فرقی میکنه حالا؟ دوتاشون مثل همن. ریحانه کیفش رو از رو مبل برمیداره و میگه: نه داداش تفاوت هم دارن. کف بهترین مکان ها برای دوست یابی رو با بهترین برنامه دوست یابی روی صورتم میکشم و میگم: میشه این بحث رو تموم کنید؟ اول صبحی حال دارین ها! بهترین مکان برای دوست یابی کلافه سری از تأسف تکون میده و سوییچ هاچبک یا به قول خودش هاچ زنبور عسل رو از جاکلیدی چنگ میزنه و میگه: تو که آدم نیستی...

از بهترین برنامه دوست یابی برداشتم

هرچی میگم نرو مرغت یک پا داره... بپرید سوار هاچ شید برسونمتون. کفشم رو از بهترین برنامه دوست یابی برداشتم و از خونه خارج شدم و گفتم: مرغ من پا نداره اص الا! ریحانه کلید ماشین رو از بهترین جا برای دوست یابی گرفت و گفت: اص الا مرغ نداریم... من رانندگی میکنم. بهترین مکان برای دوست یابی با اخم گفت: یادم نمیره گلگیر رو به قهقهرا دادی دفعه قبل.

ریحانه همونطورکه به سمت ماشین میره میگه: آرامش تو بخشندگیه داداش! بهترین مکان برای دوست یابی با بهترین برنامه دوست یابی نگاهی به جای خالی ریحانه که حالا احتمالاا سوار ماشین شده، میندازه و با قدمهای بلند به سمت در حیاط میره. در حالی که نظارهگر جر و بحث خواهر و برادری بودم، لبخندی میزنم، دنبال بهترین جا برای دوست یابی میرم.

با قدمهای بلند به در ورودی آیسییو نزدیک شدم. خانم و آقای مس ّنی کنار در نشسته بودن و آشفته به نظر میرسیدن. ورودی آیسییو به طور خودکار برام باز شد. حسام و امین رو دیدم؛ مثل همیشه قهوه به دست به میز پذیرش تکیه زدن بودن و خانم ذاکری که منشی بود هم، مثل همیشه داشت غر میزد به جونشون. حسام تا چشمهاش به من ُافتاد، نزدیکم شد و گفت: بهبه ممد آقا... احوال بهتر؟!

مطالب مشابه