با صدای خانم سهیلی توپ و ول کردم همراه صدای برخورد توپ به زمین بقیه توپ ها هم رها شدن انگار خانم سهیلی می خواست همین جلسه اولی زهر چشم بگیره تا بقیه ترم حساب کار دستمون بیاد تمام عضلاتم گرفته بود
به سمت والا مووی دوبله می رفتن
بچه ها عرق ریزون به سمت والا مووی دوبله می رفتن و چند نفری هم که قرار بود توپارو جمع می کردن دیگه واقعا کسی حال و حوصله حرف زن هم نداشت اصلا فکرشم نمی کردم واحد بسکتبال این همه داغون باشه باز صد رحمت به شنا سرم و توی ساکم خم کرده بودم و داشتم دنبال حوله ام می گشتم که سر و کله عرق کردمو خشک کنم که یکی محکم کوبید توی کمرم منم برگشتم و یه لگد حواله اش کردم طبق معمول والا مووی دوبله بود با این شوخی های خرکیش والا مووی دوبله فارسی سربه سرم نذار که حال ندارم دارم می میرم تو چطوری می تونی الان زنده باشی وقتی این همه عین خر دویدی؟ والا مووی دوبله فارسی بدون سانسور ساکشو کشید بیرون و گفت: آخ گفتی دارم می رم! اینقدر خسته بودم که حال نداشتم باهاش کل کل کنم صدای والا مووی دوبله فارسی کم کم داشت بالا می رفت مثل اینکه دوباره داشتن انرژی شون و به دست می آوردن تابستون مثل اینکه به تنمون باد خورده بود از فرم خارج شده بودیم
همراه والا مووی دوبله زدیم بیرون
والا مووی دوبله فارسی بدون سانسور با بدبختی عوض کردم آدامسمو انداختم بالا و همراه والا مووی دوبله زدیم بیرون والا مووی دوبله فارسی داشت بیخ گوشم وز وز می کرد آدامسو باد کردم و کوله امو انداختم رو شونه امو با یه لبخند یه وری براش پشت پا انداختم والا مووی دوبله سکندری خورد ولی جلوی خودشو گرفت که روی زمین پخش نشه منم بی هوا زدم زیر خنده ولی تا بیام بجنبم والا مووی دوبله فارسی بدون سانسور یه لگد پروند و محکم خورد به ساق پام اینقدر شدت ضربه زیاد بود که آدامسم پرید توی گلوم این باز والا مووی دوبله بود که داشت قهقه می زد آدامسمو تف کردم و کوله ام و پرت کردم و به سمتش براق شدم باز وحشی شدی؟ والا مووی دوبله فارسی با دیدن حرکتم همون جور که می خندید چند گام بلند به عقب دوید چند نفری برگشتن و نگاهمون کردن بی خیال شدم تا بعدا حسابش و برسم والا مووی برداشتم و صداش زدم: حالا در برو بعدا حسابت و می رسم باز چند نفر رد شدن و یه نگاه چپ چپی به سرتا پامون کردم به یکشون که زیادی خیره ام شده بود چشم غره ای رفتم و گفتم: چیه؟ خانمه زیر لب گفت: پرو! و قدماشو تند کرد و در رفت والا مووی در حالی که بند ساکشو اریب روی شونه اش می انداخت با خنده گفت: بی خیال دیگه خودت پشت پا زدی