ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل ایمان
ایمان
36 ساله از مشهد
تصویر پروفایل پری
پری
31 ساله از اهواز
تصویر پروفایل بینام
بینام
34 ساله از کرج
تصویر پروفایل کامران
کامران
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر
امیر
45 ساله از کرج
تصویر پروفایل حاج پیمان
حاج پیمان
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل عسل
عسل
22 ساله از تهران
تصویر پروفایل پارسا
پارسا
56 ساله از شیراز
تصویر پروفایل میلاد
میلاد
32 ساله از تهران
تصویر پروفایل مریم
مریم
26 ساله از مشهد
تصویر پروفایل پرینا
پرینا
46 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
41 ساله از اهواز

نرم افزار چت و دوستیابی رایگان جهانی

خودم مهم نبودم نرم افزار چت و دوستیابی رایگان اندروید دست نرم افزار چت و دوستیابی رایگان رو تو دستش گرفت همون قدر که کمند و ستاره رو دوست داشتم

نرم افزار چت و دوستیابی رایگان جهانی - چت و دوستیابی


تصویر نرم افزار چت و دوستیابی رایگان

بودم اما الان یه بی کس و کارو بی خانوادم به لطف شما چرا انقدر حقیقت برات سخت بود؟ وحشتناک بود چون اصلا انتظار این جور پدر مادر رو نداشتم!! نرم افزار چت و دوستیابی رایگان برای اندروید با لبخند ادامه داد مگه چمونه؟

وای نرم افزار چت و دوستیابی رایگان بذار از اون وقتا بگم... از روزایی که با کمند عشق می کردیم، می رفتم بیرون باهاش، عین یه بره تو دلی بود! دلم می خواست یه سره فقط باهاش سرو کله بزنم، اذیتش کنم نرم افزار چت و دوستیابی رایگان ایرانی بلند تر خندید اصلا کنارم میشست دلم یهو میریخت پایین! اون لحظه ها که دستش رو می گرفتم شبیه این بود که کوکائین اصل زدم! لامصب یه حالیم می کرد که دلم می خواست سرمو بکوبونم به دیوار...!

الان رو نبین یکم تپل شده ها یه ذره بود، از آب می ترسد و تا آب به پاهاش می خوره نفسش می گرفت، روانی این بودم که گیرش بندازم تو آب و باهاش سرو کله بزنم، اون جیغ بزنه و بچسبه بهم من پسش بزنم و بگم من به کیان قول دادم بهت نزدیک نشم برو عقب!!

نرم افزار چت و دوستیابی رایگان اندروید متوجه لبخند

نرم افزار چت و دوستیابی رایگان اندروید متوجه لبخند کج رو صورت نرم افزار چت و دوستیابی رایگان شد و پر انرژی تر بهش نگاه کرد و ادامه داد...

این طوری نه حرف کیان رو زیر پا گذاشته بودم و نه کمند می تونست تو بغلم نباشه نرم افزار چت و دوستیابی رایگان برای اندروید خندید ولی چیزی نگفت محمد خندش کمرنگ تر شد کمند عشق من بود هنوزم هست البته راستش رو بخوای ستاره رو یه کوچولو بیشتر دوست داشتم، واای برات بگم از ستاره! انقدر خوشگل بود، آنقدر مهربون بود، تنها امید هر روزم این بود که برم خونه ستاره در رو برام باز کنه و بهم بخنده! انقدر ناز می خندید! می خواست کنکور بده، دکتر بشه...

نرم افزار چت و دوستیابی رایگان ایرانی رفت

لبخند از رو لب نرم افزار چت و دوستیابی رایگان ایرانی رفت... اما پر پرش کردن! گلی که خودم خارهای دورش بودم تا تازه و باط راوت بمونه رو پرپرش کردن! سر چی؟ سر این که دیگه نخواستم بد باشم! پرپرش کردن انداختن گردن کیان که خودش دلباخته ی اون بود.

اون بیچاره هم دلش پاره پوره شد نرم افزار چت و دوستیابی رایگان برای اندروید اشاره کرد به کنار قبر ستاره... اونجا رو می بینی؟ همون جا ستاره رو گرفته بودم تو بغلم براش لالایی که همیشه می خوندم رو زمزمه می کردم به چند قدم اون ور تر اشاره کرد اونجا رو می بینی؟ دقیقا همون جا کیان با دست و پای بسته داشت از غصه جون میداد نرم افزار چت و دوستیابی رایگان اندروید نگاه کرد به چشم های نرم افزار چت و دوستیابی رایگان بمیرم واسه کمند، آواره مونده بود بین ما و ستاره هم بی جون تو دست های من...

نرم افزار چت و دوستیابی رایگان برای اندروید با دیدن اشک تو چشمای دنیا بغض تو گلوش پر شد بغض نکن! عین ستاره مظلوم میشی! به همین خاکی که عزیزم توشه قسم خیلی دوست دارم! دوس داشتم بالا سرت باشم تو دست های خودم بزرگت کنم، بغلت کنم اوووو موهات رو ببافم، باهات برم بیرون، شیطونی کنیم، بخندیم! آره بخندیم! کمند پیشم باشه دیگه ترس نداشتنش نباشه! آخه کمند واسه من حکم ماهی رو داشت دیر می جنبیم لیز می خورد تو دست دشمنام و مثل ستاره ازم می گرفتنش! دور من پر از گرگ های وحشی بود! آخر سر ستارمو ازم گرفتن... رابطمو با کمند خراب کردن... و باعث شدن تو رو وارد این دنیای فانی کنم تا کمند رو از دست ندم! هیچ وقت خودم مهم نبودم نرم افزار چت و دوستیابی رایگان اندروید دست نرم افزار چت و دوستیابی رایگان رو تو دستش گرفت همون قدر که کمند و ستاره رو دوست داشتم

مطالب مشابه