نفسم حبس شد به دست شعر زیبای عاشقانه برای عشقم جدید چنگ زدم و گفتم زل زده بود به من تو نگاهش استیصال دیده می شد داشتم مطمئن می شدم یه بلایی سر شعر عاشقانه برای عشقم جدید شاد اومده التماس کردم زنده اس؟ شعر عاشقانه برای عشقم جدید بغلم کرد آروم باش آره دختر این چه حرفیه دروغ می گی به جون شعر عاشقانه برای عشقم جدید شاد زنده اس حالش خوبه خودمو ازش جدا کردم برای یه لحظه از خودم متنفر شدم
شعر عاشقانه برای عشقم جدید شاد سرشو انداخت پایین
چرا توی این مدت بیشتر کنجکاوی نکردم چرا نپرسیدم چرا اصرار نکردم که می خوام بیشتر بدونم پس شعر عاشقانه برای عشقم جدید شاد سرشو انداخت پایین شعر عاشقانه برای عشقم جدید ترکی بدون اینکه نگاهم کنه گفت خودتو آماده کن شعر عاشقانه برای عشقم جدید یه خورده فرق کرده! زل زده بودم به و نمی تونستم این جمله شو توی ذهنم تحلیل کنم چه فرقی می تونست کرده باشه چند بار پلک زدم نگاه شعر عاشقانه برای عشقم جدید ترکی کمی غمگین بود و سرشو پایین اندخته بود آروم صداش زدم شعر عاشقانه برای عشقم جدید! سرشو بالا گرفت و نگاهم کرد بعد با استیصال گفت از من نپرس! من نمی دونم چی باید بهت بگم! اخم کردم یعنی چی؟ از روی تخت بلند شد و گفت تو اصلا یادته چه بلایی سر اومده؟ منم بلند شدم و کنارش ایستادم پشتشو کرده بود به من و با دستاش بازی می کرد آره معلومه که یادمه دستی به چشمام کشیدم و گفتم با یکی از اونا گلاویز شد بعد زدنش سرش ضربه خورد
شعر عاشقانه برای عشقم جدید ترکی برگشت و آروم بغلم کرد
صدام ناخودآگاه می لرزید از سرش خون می اومد زیاد من فکر کردم فکر می کردم اون مرده شعر عاشقانه برای عشقم جدید ترکی برگشت و آروم بغلم کرد نه زنده موند ولی ولی با وحشت ازش جدا شدم ولی یه بلایی سرش اومده؟ نه؟ شعر عاشقانه برای عشقم جدید لبو گاز گرفت و آروم زمزمه کرد شش ماه تو کما بود! چشمام به حد نهایت گرد شده بودن با لکنت و ترس گفتم ش شیش ماه! شعر زیبای عاشقانه برای عشقم جدید دوباره ازم دور شد و گفت آره ولی بعد به هوش اومد! تند دورش زدم و روبه روش وایستادم پس مشکل کجاست اگه به هوش اومده باشه خوب ببین شعر زیبای عاشقانه برای عشقم جدید کسی که سرش ضربه خورده و رفته تو کما