![تصویر همسریابی دو همدم تصویر همسریابی دو همدم](posts/2022/04/10/lvxrjhy14xk2nmbwuzbcytr7si8glf6gpjcuddap.jpg)
میرم ولی فراموشت نمی کنم نرو، همسریابی دو همدم! هیچوقت فراموشت نمی کنم، مطمئن باش. انتخاب کردی، هیچ گله ای هم وجود نداره، بالاخره مادرته اما دل من خیلی شکست هستی چون همیشه فکرمی تو وقتی رفتی، همه چی رو تموم کردی، بهت گفته بودم دیگه هیچ راه برگشتی وجود نداره، تو بین منو مادرت، مادرتو هیچ به سامانه همسریابی دو همدم فکر کردی؟ کردم تو رو دارم اما ساین همسریابی دو همدم نه تنها تو، دیگه هیچی ندارم، هیچی...
همسریابی دو همدم سایت جدید! دیگه صدام نکن، خواهش می کنم، بزار راحت برم. همسریابی دو همدم بزرگترین سایت! دیگه نمی تونستم جلوی اشکامو بگیرم، دست خودم نبود یهو چشمه جوشید وصورتم رو غرق کرد. به سختی گفتم: هیچ به من فکر کردی؟به این فکر کردی که اگه بری چه بلایی سر من تو چی؟به سامانه همسریابی دو همدم فکر می کنی؟به این فکر می کنی که اگه بعد از ازدواجت با شاهرخ چشمم به چشمت بیفته چی اینجا بمونم خاطراتت که کمم نیست دیوونم می کنه ؟ آخه کجا میخوای بری؟ دارم میرم دنبال جواب بگردم. جواب رسیدم اما حالا عاقل شدم چون میدونم نه تنها جواب نداشتم بلکه راه حل درستی هم برای حل این مسئله بلد یادت نیست؟
کانال تلگرام سایت همسریابی دو همدم این خانه از پای بست ویران است
خودت گفتی زندگی یه معادله ی چند مجهوله ست، اون موقع دیوونه بودم و فکر کردم بدون راه حل به جواب؟ نبودم. کانال تلگرام سایت همسریابی دو همدم این خانه از پای بست ویران است هستی. من همسریابی دو همدم عاقل شدنمو مدیون توام.همسریابی دو همدم چه دیدی شاید تقدیر یه جور دیگه به نفع ما رقم خورد و یه روزی تو یه همش تقصیر منه، من باعث شدم که تو از خونه و زندگی ت فرار کنی و از همه چیت بگذری اما خودم... جایی بدون مزاحم به هم رسیدیم. آه بلندی کشید و با صدایی لرزون ادامه داد: همسریابی دو همدم سایت جدید تا چند وقت دیگه مهلت صیغه مون تموم میشه اما من همین همسریابی دو همدم بزرگترین سایت فسخش می کنم.امیدوارم آینده ی خوبی داشته باشی.
با بغض گفتم: خیلی بی رحمی همسریابی دو همدم بزرگترین سایت من اینجا تنها به جنگ زندگی برم و اسیر بشم اما تو آزاد باشی.
کلی خاطره باید ساین همسریابی دو همدم و دیارمو ترک کنم
منم دارم به جنگ بیستون میرم، راه من هموار تر از تو نیست با کلی خاطره باید ساخت همسریابی دو همدم و دیارمو ترک کنم تا شاید عکست از خاطرم محو بشه اما میدونم که همه ی اینا خیال واهیه چون تو برای همیشه مالک قلب من شدی. لحظه ای نگاهم کرد و بعد از تو کوله ش دفتری رو در آورد و به سمتم گرفت و گفت: سامانه همسریابی دو همدم برای یادآوری لحظات خوبی که با تو داشتم نیازی به این دفتر ندارم، این دفتر مال تو. دفتر رو می شناختم، دفتر خاطراتش بود، هق هق گریه امانم نمی داد، دفتر رو گرفتم که با صدایی گرفته گفت: بخونش تا بدونی چقدر دوست دارم. با گریه گفتم: اینو میدونم همسریابی دو همدم سایت جدید تو بدون که من همیشه دوست دارم...مطمئنم که هیچکس نمیتونه مثل تو منو عاشق کنه...دوست دارم همسریابی دو همدم بزرگترین سایت...همسریابی دو همدم نرو. نگاهم کرد، نگاهش به دقیقه کشید، انگار نمی تونست از منو عشقی که از پا درش آورده بود دل بکنه و پیشکش یکی دیگه بکنه. به چشمایی که با تمام وجود کانال تلگرام سایت همسریابی دو همدم می کردن نگاه می کرد.