از تو هیچی بعید نیست، گفتم باز لابد سایت همسریابی مشهد میگی شرط بندی بعد میدوی حالا واسه شرط بندی... سايت همسريابي معتبر در مشهد سریع گفت: نه خر سواری نه خندیدم و گفتم: باشه بابا توی راه بودیم که یه فکری زد به سرم و گفتم: سایت همسریابی موقت مشهد تا نیش باز منو دید گفت: چی تو ذهنته؟ من: سوسک پلاستیکی برام بیخر خندید و گفت: به چه دردت میخوره؟ ولی باشه میخرم بهتر از خرسواریته خندیدم و نگاهش کردم که چرخید و سایت همسریابی در مشهد نگاهش قفل شد تو نگام.
نمیدونم چرا سایت همسریابی مشهدی ها قلبم اومد تو دهنم
نمیدونم چرا سایت همسریابی مشهدی ها قلبم اومد تو دهنم سریع سرمو گرفتم سمت پنجره. دستم و گذاشتم رو قلبم که دیوونه وار به قلبم میکوبید زیر چشمی نگاهش کردم، انگار تازه متوجه لباساش شده بودم.... هردومون ست کرده بودیم رو به ستی داشتم کلیپی که میخواست با مهراب بگیره رو میگفتم: ببین ستی چند بخشه اولش تو و مهراب همو میبینین بعد دعواتون میشه چون تو از قصد برای اینکه با دوستات شرط بندی کردی، باید بزنی پس کلش بخش دوم: فرداش مهراب رو میبینی و میخوای سرش کرم بریزی که سایت همسریابی مشهدی ها چند تا پسر میریزن رو سر مهراب بعد تو مثلا جیغ و داد میکنی. ممد اونجااعتراض کنی بدتر از این میاد سراغت حالا بیاید سايت همسريابي مشهد وایسادیم فیلم بگیریم، رو به ترلان گفتم: خب بگو سایت همسریابی هلو مشهد خونه ی ممد خوش گذشت بهت؟ ترلان چشمکی زد و گفت: جات خالی انقد کیف داد تازه لازانیا خوردیم نهار سری به علامت تأسف تکون دادم و زدم تو کلهش.
ملت رفیق دارن ماهم رفیق داریم داشتم صحنه رو نظارت میکردم که سایت همسریابی در مشهد اومد گفت: حدیث بیا یه ایده دارم ببین چطوره رو بهش گفتم: صبر بده اینا این کلیپ و تموم کنن حالا درمورد کی هست ایدت ؟ سایت همسریابی مشهد گفت: بیا سايت همسريابي مشهد توهم هی دستمو کشید، ترلان خندید و سری تکون داد. یعنی قشنگ دستم از جا کنده شد. وایسادیم کنار نیکا و سایت همسریابی مشهد که سایت همسریابی در مشهد ایدهش رو گفت. چشمای منو سایت همسریابی موقت مشهد چهارتا شد. گفتم: بیا برو سایت همسریابی هلو مشهد عامو. همینم مونده وسط پارک تانگو برم. بیا برو سایت همسریابی هلو مشهد. سايت همسريابي معتبر در مشهد گفت: حرفشم نزن.
سايت همسريابي مشهد هردوتون غلط میکنید نه میارید
هرکدوم یه حرفی میزدیم که سایت همسریابی مشهدی ها نیکا داد زد: خفه شید سايت همسريابي مشهد هردوتون غلط میکنید نه میارید. اصلا چنان دادی زد که ده متر پریدیم بالا تو گوش سایت همسریابی مشهد گفتم: به دادت برسه چجوری میخوای با این زندگی کنی؟ سایت همسریابی در مشهد خندید که نیکا گفت: حالا هم برید. الانم فیلم میگیریم نیکا رفت با حرص نگاهش کردم. سایت همسریابی موقت در مشهد برگشت سمتم.