
دست برده دوستیابی اطراف اندروید و آزارم بدی منم همون طور میرم تا آزارت بدم مگه نگفتی بخشیدمت؟ محکم کشیدتم که باعث شد پرت شم زمین و عصبی بشم عین وحشیا رفتار می کنی! فکر کردی چی هستی ها! ؟ مثل حیوون رم کردی انگار بهش بر خورد و زد تخت سینم که یه لحظه انگار نفسم رفت و برگشت درست صحبت کن فکر کردی من کیسه بکستم عوضی؟
نرم افزار دوستیابی اطراف اندروید رفتم جلو تر و یه مشت زدم
نرم افزار دوستیابی اطراف اندروید رفتم جلو تر و یه مشت زدم بهش و درد دستم باعث شد عصبی تر بشم حالم ازت به هم می خوره از توی بی خانواده که عقدت رو می خوای سر من خالی کنی، تو هیچی نیستی تو زندگی من تو فقط یه غریبه ای و دوباره طعم دست های بزرگ و سختش رو چشیدم، اما این بار دیگه نمی بخشیدم.. .
تموم غرورمو گرفت... داغون افتاده بودم رو زمین.. فریاد زد: تا بال رفتن پیدا کردی عوض شدی نامرد زُل زدم تو چشم هاش من میرم نمیزارم! کشون کشون منو برد انداخت داخل اتاقم و در رو قفل کرد و داد زد: می رم تکلیفم با دوستیابی اطراف اندروید معلوم کنم باربد رفت و من داغون و از همه جا بی خبر موندم تو اتاق.. . با گریه گوشیمو برداشتم زنگ زدم به کارن اون تنها راه نجات من بود.. . بعد از چند تا بوق بالاخره جواب داد الو کارن؟ برنامه دوستیابی اطراف اندروید کجایی پس تو!! ؟ گوشیمو ازم گرفته بودن ببخشید کجایی؟ من مدارکم درست شد بلیط گرفتم واسه ایران ایتالیا یا کانادا؟ از ایتالیا پس من چطور برم کانادا؟ داری گریه می کنی؟ حالم خیلی بده نگران هیچی نباش فقط مدارک داری؟
اونم ازم گرفتن اما سعی می کنم تا رسیدن تو درستش کنم زود می رسم آروم باش من تو فرودگاه منتظرتم گوشی رو قطع کردمو پخش تخت شدم.. . حالا که مدارکم رو دارم و دوستیابی اطراف اندروید اجازه داده دیگه نمی مونم یه کاری می کنم.
با برنامه دوست یابی در اطراف بخوام
باربد بیاد بیوفته به پاهام اما یه لحظه مغزم خالی شد! من اگه با برنامه دوست یابی در اطراف بخوام برم قضیه کلا فرق می کنه! چطور با برنامه دوستیابی اطراف اندروید می رفتم در صورتی که بخوام منتظر باربد باشم؟ اگه باربد رو بخوام، کارن شاید کمکم نکنه! اصلا اگه میرفتم کانادا کجا رو داشتم بمونم؟ یاد کتک هایی که از باربد خورده بودم افتادم...
با هر دستی که روم بلند کرده بود از عشقم کم شده بود و الان واقعا می بینم من جز کیسه بکس واسه اون هیچ چیز دیگه ای نمیشم! چشم هام رو رو هم فشار دادم و به این نتیجه رسیدم که باید منتظر نرم افزار دوستیابی اطراف اندروید باشم فقط.. .. باربد چند ساعته که رفته و نیومده! محمد کجا مگه قرار بوده بره! ؟ باید از این اتاق لعنتی در بیام.. . باربد سوار ماشین شدمو رفتم به طرف خونه دوستیابی اطراف اندروید.. . اما هر چقدر در زدم کسی در رو باز نکرد! زنگ زدم به فرزاد و بعد از چند تا زنگ جواب داد سلام محمد کجاست؟ می خوای چیکار؟ برای چی مدارک برنامه دوستیابی اطراف اندروید رو داده و گفته برو؟ اون می خواد واسه همیشه بره کجا؟ سرطان داره و می خواد واسه همیشه همه رو ترک کنه و بره چی!! سرطان؟
آره، برنامه دوست یابی در اطراف باهاش دعوا ک رده و گفته قرار بمیری بر چی دوباره اومدی تو زندگی خواهرم و اون هم داره قید همه چیو می زنه. سکوت کردم...! دلم براش سوخت! اون تازه داشت دل خوش می شد به زن و بچش جلوش رو نگرفتی؟ فرزاد یه آه کشید: برم چی بگم؟ کمند چی گفت؟ اون هنوز خبر نداره و انگار کسی بهش نگفته! دنیا کجاست؟ اونم پاش رو کرده تو یه کفش که میرم اما نمیذارم حریفش نمی شی میشم، کجایی؟