زحمتی نیست حال پدر خوبه؟. بله.ممنون.خوابیده خیرت بده که اینجوری تک و تنها از پدرت مراقبت میکنی.دخترای الان کمتر پیش میاد . همچین کارایی بکنن. سایت همسریابی همدم چیست؟ خندید و گفت: ولی من که از دخترای الان نیستم.من دختر چهل سال پیشم آقای امیری به لبخندی اکتفا کرد و چیزی نگفت.
سایت همسریابی همدم چیست با خودش زمزمه کرد
وقتی رفت سایت همسریابی همدم چیست با خودش زمزمه کرد: همچین گفت دخترای االن که یکی ندونه فکر میکنه خودش پنجاه سالشه...بابا اونم سی! تا بیشتر نداره که و بعد هم شانه ای باال انداخت و به اتاق رفت را پدر را از خواب بیدار کند.نگاهی به صورت آرامش انداخت که غرق در خواب بود.ب.و..سه ای روی گونه اش کاشت و با نوازش موهایش باعث شد که پدر کم کم چشمهایش را باز کند.لبخندی زد و گفت: بابا جونم باید حاضر. شیم.الانه که ورود به سایت همدم برسه.
مامان منتظرمونه ها پدر آرام از جا برخاست و به سمت دستشویی رفت.سایت همسریابی همدم چیست هم همراهش رفت و دست و صورتش را شست.به اتاق برگشتند و سایت همسریابی همدم چیست لباسهایش را عوض کرد, موهایش را هم شانه زد و. گفت: موهات بلند شده عزیزم.باید فردا کوتاهشون کنم خودش هم لباسهایش را پوشید و به همراه پدر به سالن رفتند.ساعت چهار بود.به آشپزخانه رفت.
صدای آیفن آمد.ورود به سایت همدم بود
سه لیوان نسکافه ریخت و کنارش هم کیک شکلاتی گذاشت و به سالن برگشت و سینی را روی میز گذاشت که صدای آیفن آمد.ورود به سایت همدم بود.گوشی آیفن را برداشت و گفت: سلام.نسکافه. ریختم.بیا بالا بخوریم بعد میریم و در را باز کرد.بعد از مدتی سایت همسریابی همدم جدید داخل شد.سلامی کرد و به محض دیدن سایت همسریابی همدم چیست؟ سوت بلندی زد و. گفت: چه خوش تیپ کردی بانو بعد هم روی کاناپه کنار پدر نشست.سایت همسریابی همدم چیست؟
جواب سلامش را داد و گفت: چشمت کف پام.خسته نباشی.خوبی؟. عالیم.مگه میشه پیش تو بانوی خوش تیپ و پررو باشم و خوب نباشم. ..کیک و نسکافتو بخور تا بریم.البته اگه خسته ای. نه.خسته نیستم.خستگی تو فرهنگ لغت من تعریف نشدست پس مرد آهنین هستی؟. اوهوم. بعد از مکث کوتاهی نچی کرد و گفت: اوهوم گفتن تو به منم سرایت کرد سایت همسریابی همدم چیست؟ خندید.