دستش را گرفتم و به کمکش از جا بلند شدم، سر سختی سایت ازدواج در استان سیستان و بلوچستان وادارم کرد که به سوالش جواب بدهم. خب نه، ولی باعث تسکینم که می شه. مث ًلا باید چی بهت بگم؟ بگم اشکال نداره، گذشته و بالاخره اتفاقه دیگه، می افته. در حالی که هیچ کدوم درست نیست. تو همسریابی سیستان و بلوچستان کردی و باید تاوانش رو هم بدی، پس از زیر مجازاتت فرار نکن.
مانند همیشه ناک اوتم کرد و دهانم را بست. فکر کردم که مجازاتم چیست؟ که البته خیلی زود جوابم را گرفتم. مثل این که مجازاتم همین سرزنش های دیگران و رفتار های سرد همسریابی سیستان و بلوچستان بود که باید تحمل می کردم و سایت همسریابی استان سیستان و بلوچستان برای من که همیشه مورد تشویق و توجه همه بوده ام، از این سخت تر پیدا می شد؟
همسریابی استان سيستان و بلوچستان بی هیچ عجله ای
همسریابی استان سيستان و بلوچستان بی هیچ عجله ای بین قفسه های سایت ازدواج در استان سیستان و بلوچستان می گشت و من هم پشت سرش راه می رفتم. مانند او هیچ وقت علاقه ای به نگاه کردن کتاب ها و عنوانشان نداشتم. فقط هنر کرده و تعدادی انگشت شمار از سایت ازدواج در استان سیستان و بلوچستان معروف را خوانده بودم، مثل غرور و تعصب و بر باد رفته که کمتر کسی اسمشان را نشنیده که البته این هم به خاطر تعریف ها و اصرار های سایت همسریابی استان سیستان و بلوچستان مبنی بر خواندنشان بود. همسریابی استان سيستان و بلوچستان همیشه با خنده و شوخی می گوید من نمی دونم تو چرا همه چیت برعکسه؟
اکثرًا عاشق رمان و کتاب های غیر درسی ان و تا دلت بخواد ازکتاب درسی بیزارن، تو بر عکس عاشق کتاب درسی ای و در عوض رمان می بینی جیغ کشون فرار می کنی! با ایستادن همسریابی استان سيستان و بلوچستان جلوی قفسه ی کتاب های خارجی، کنارش ایستادم و بی میل نگاهی به سایت ازدواج در استان سیستان و بلوچستان رو به رویم نگاه کردم.
صبا همسریابی سیستان و بلوچستان را گذاشته بود روی لبش و متفکر تنها با حرکت چشمش عنوان ها را می خواند. دنبال چیزی هستی؟ این جمله ی پر از کنجکاوی ام مصادف شد با لبخند خشنودی که زد. خودشه، پیداش کردم. و قبل از این که فرصت کنم بپرسم سایت همسریابی استان سیستان و بلوچستان را پیدا کردی؟ دست دراز کرد و یک کتاب را بیرون کشید.
همسریابی استان سيستان و بلوچستان در چشم هایم زل زد
برگشت و کتاب را به سینه ام کوبید. متعجب دست هایم را بالا آوردم و کتاب را گرفتم. همسریابی استان سيستان و بلوچستان در چشم هایم زل زد و با لحنی جدی گفت: این کتاب رو تا آخر سایت همسریابی استان سیستان و بلوچستان تموم می کنی. و انگشت اشاره اش را جلوی صورتم به نشانه ی تهدید تکان داد و پر تاکید ادامه داد: فقط تا آخر همسریابی سیستان و بلوچستان، یادت باشه نازی!