ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل سارا
سارا
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل ابراهیم
ابراهیم
51 ساله از بیرجند
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
45 ساله از شیراز
تصویر پروفایل حسن
حسن
27 ساله از تبریز
تصویر پروفایل رها
رها
41 ساله از بابل
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل رویا
رویا
45 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل نازی
نازی
45 ساله از تهران
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل فرید
فرید
28 ساله از پارس آباد
تصویر پروفایل مارال
مارال
34 ساله از تهران

عضویت در سايت همسر يابي موقت

مامانم که بالاسرمون بود گفت: نگران نباش صنم جان سايت همسريابي موقت پزشکه... صنم نیمه نگاهی خرجم کرد دلخوشی از این دوتا نداشتم اما حالا پزشک بودم فقط... فشار

عضویت در سايت همسر يابي موقت - همسر يابي


آدرس سايت همسر يابي موقت

 صدای خانم بزرگ بلند شد: سايت همسريابي موقت هلو ببرش تو اتاق و معاینه اش کن.فکر کنم افت فشار داره. بغلم بود با پر کاه فرقی نداشت اما خوش استایل بود و این خیلی تو چشم بود. رو تخت گذاشتمش. سايت همسر يابي موقت گفت: باید زنگ بزنیم به اورژانس یا ببریمش بیمارستان. مامانم که بالاسرمون بود گفت: نگران نباش صنم جان سايت همسريابي موقت پزشکه... صنم نیمه نگاهی خرجم کرد دلخوشی از این دوتا نداشتم اما حالا پزشک بودم فقط... فشار ساغرو گرفتم سایت همسر یابی موقت و سايت همسريابي موقت منتظر به من نگاه میکردن.در اتاق رو باز کردم جاوید رو صدا زدم و در همون حال گفتم: برو اتاق من یه سرم قند نمکی بیار پایین. طولی نکشید که سرم رو جاوید آورد. کارم تموم شد داشتم میرفتم بیرون که صدای پر حرص صنم بلند شد: ببخشید سایت همسر یابی موقت رایگان چی شد؟ زمزمه کردم: یکی دوساعت دیگه به هوش میان.

سایت همسر یابی موقت هلو وساطت کرد

سایت همسر یابی موقت هلو وساطت کرد و گفت: بیا بیرون سايت همسر يابي موقت جان یکم استراحت کنه حالش خوب میشه ما همه تو شوک هستیم عزیزم بهش حق بده. نموندم ببینم صنم جواب سایت همسر یابی موقت رو چی میده با دستمال تو جیب شلوار کتون اسپرتم عرق پیشونیم رو پاک کردم و از اتاق زدم بیرون روی کاناپه خم شدم و کتم رو برداشتم و رفتم سمت در خروجی. سايت همسريابي موقت در تهران با دیدنم گفت: سايت همسريابي موقت هلو محض من که جون به لب شدم چی شد؟ همه بهم چشم دوختن جاوید اما با گوشی بازی میکرد.

با زبونی که سعی داشتم نرم با سايت همسريابي موقت بچرخه گفتم: خوبه چیزی نیست. شهلا نگاهم کرد و گفت: پس افتاد با شرط آقا بزرگم از خوشی. تو چرا رنگت پرید سايت همسر يابي موقت؟ سری تکون دادم و به طرف در خروجی رفتم حوصله هیچکدومشون رو نداشتم. از پله ها پایین رفتم و کنار استخر ایستادم پاکت سیگار رو از جیب در آوردم و یه نخ روی لبام جاگرفت آتیش فندکم که روشنش کرد... کام عمیق ام هنوز کامل از ریه ام خارج نشد که گوشیم زنگ خورد. با دیدن اسمش اتصال رو زدم: بله؟ صدای ظریفش توی گوشم پیچید: چطوری عزیزم؟

 بعد از خوندن وصیت سایت همسر یابی موقت هلو خودت رو میرسونی

پیامت رو دیدم گفتی بعد از خوندن وصیت سایت همسر یابی موقت هلو خودت رو میرسونی یک ساعت گذشته پس کجایی؟ نمیام امشب... وا رفته گفت: من منتظرتم سايت همسريابي موقت. میگی چیکار کنم شاداب؟امشب مخم درست مثل سوت قطار داره رو اعصابم خط میکشه. چرا چیزی شده؟ تو نگران نباش شد دو سه میام. کام عمیق و ادامه حرفم که با دود سیگار از دهنم خارج میشه: اگرم نیومدم بخواب. من منتظرم خبر بده. بی حرف قطع میکنم هنوز گوشی رو تو جیبم نزاشتم که صدای سايت همسريابي موقت در تهران از پشت سرم بلند میشه و سایت همسر یابی موقت تهران سریع سیگار رو روی زمین میندازم و پام رو روش میزارم.

میدونه سیگار میکشم اما به خودم اجازه نمیدم جلوش بی پروا و گستاخ باشم. خلوتت رو بهم زدم؟ برگشتم و گفتم: کی از شما بهتر... لبخند زد وکنارم ایستاد: نمیاد بهت زیر بار حرف زور رفتن! ابروی بالا میندازم و میگم: مگه زیر بار رفتم؟ بابا نگاهم کرد چشماش همیشه در عین مهربونی نافذ و پر اباهت بود، مردد پرسید: سايت همسريابي موقت هلو... نگاهش کردم و ادامه داد: یعنی تو قبول نمیکنی؟ نفسم رو عمیق داخل ریه فرستادم و گفتم: بهتره بریم تو. چیزی نگفت و خودش اولین قدم رو برداشت به طرف پله ها. وارد خونه شدیم سرها به طرفمون چرخید و من چشمم به عکس سايت همسر يابي موقت افتاد. چرا؟این شرطت به نفع کی بود؟

مطالب مشابه