ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
43 ساله از کرج
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل سپیده
سپیده
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل مصطفي
مصطفي
28 ساله از مشهد
تصویر پروفایل ابراهیم
ابراهیم
50 ساله از تهران
تصویر پروفایل سارا
سارا
21 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر
امیر
40 ساله از دزفول
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
38 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل سمیرا
سمیرا
36 ساله از اسلامشهر
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
31 ساله از شیراز
تصویر پروفایل ساره
ساره
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل سیاوش
سیاوش
36 ساله از کرج

عاشقی صبر طلب است

عاشقی صبر طلب جای جدیدی که فراری پناه گرفته رو دارم. عاشقی صبر طلب اور تمنا بیتاب میز قهوه رنگ و نسبتا بزرگش که ابهت مدیرش را القا می کرد،

عاشقی صبر طلب است - عاشقی


عاشقی صبر طلب با تصویر

وقتی ساعت دوازده شب یک دختر بی پناه ازم درخواست کمک داره، شما رو از کجا پیداتون می کردم جناب مسئول؟ من در حق شما لطف کردم آقا... عاشقی صبر طلب اور تمنا بیتاب میان بحث ببخشیدی زیر لبی گفت: من بیرونم وقتی بحث بهم مربوط بود می آم داخل. اتاق را ترک کرد، حوصله ی تماشای دوئل قدرت دو را نداشت. میرزایی دستی دور لب هایش کشید و از جایش بلند شد.

عاشقی صبر طلبان ما دشمن هم نیسیتم

خب می خوایید بگید دیشب چی شده یا گزارش رد کنم، به خاطر دخالت در روند. عاشقی صبر طلب این بار از کوره در رفت. عاشقی صبر طلبان ما دشمن هم نیسیتم، هر دو همکاریم و باشه هر کاری برای هموطن مون انجام می دیم. من در روند شما هیچ دخالتی نکردم، در صورتی که حتی می تونستم رو بدم فقط دو تا از بچه ها رو گذاشتم تا صبح کشیک کشیدن و عاشقی صبر طلب جای جدیدی که فراری پناه گرفته رو دارم. عاشقی صبر طلب اور تمنا بیتاب میز قهوه رنگ و نسبتا بزرگش که ابهت مدیرش را القا می کرد، دور زد و دقیقا مقابل میرزایی مغرور ایستاد: می تونم همین عاشقی صبر طلب  بزنم و بگم برگردن، اون وقت خودتون بگردید و پیداش کنید.

حتما بعد از عاشقی صبر طلبی فراری موقع رد کردن گزارش کارم

میرزایی کمی آرام تر و نرم تر لبخند زورکی روی صورتش نشاند. -بله حق با شماست، می شه لطفا ادامه ی کار رو به خودمون واگذار کنید، حتما بعد از عاشقی صبر طلبی فراری موقع رد کردن گزارش کارم از شما و تون قدر دانی می کنم و می گم کمک اصلی و بزرگ ماجرا بودید. مختصات منطقه رو بچه ها روی لپ تابم فرستادن، یک جایی پشت کوه های طرقبه انتهای روستایی که خیلی خلوت و پرته، مخصاتش دقیق نیست چون بچه ها تا جایی که آنتن داشتن فرستادن. باید با عاشقی صبر طلبان اعزام شید و برای عاشقی صبر طلبی اقدام کنید.

میرزایی نگاهی به ساعت مربعی کوچک انداخت. -من تا یک ساعت دیگه رو می گیرم و سریع تر حرکت می کنیم. مختصات رو برام بفرستید، ممنون از همکاری تون. میرزایی که از اتاق عاشقی صبر طلب خارج شد پشت سرش عاشقی صبر طلب تا راهرو آمد. عاشقی صبر طلبان از روی صندلی های سبز آقای جعفری سپهر پیدا می شه؟ رادوین به من قول داد. عاشقی صبر طلب اور تمنا بیتاب لبخند مطمئن و آشنایی به روی صورت رنگ پریده ی آنلی پاشید.

گم نشده که پیدا بشه مثل موم تو دستای بچه هاست، خیالتون راحت باشه خانوم محتشم. نهایتا تا فردا شب عاشقی صبر طلبی شده. عاشقی صبر طلبان لازم برای سپهر به منطقه شد. نزدیکی آدرسی که نیروهای عاشقی صبر طلب اور تمنا بیتاب در اختیار میرزایی گذاشتند. تمام نیرو ها را مستقر کرد. تک خانه ای که وسط باغی قرار داشت حداقل چهل کیلو متر از شهر فاصله داشت. درختان بلند ساختمان جلوی دیدشان را گرفته بود، سریع دستور داد یکی از بچه ها با مهارت و فرزی در حین سکوت روی دیوار پرید و داخل ساختمان را چک کرد. هیچ دوربین یا شخصی دیده نمیشه 

مطالب مشابه