با این حرکتش همه با صدای بلند خندیدن حتی صیغه ازدواج موقت. بعدش میون خنده صیغه وازدواج موقت دستشو انداخت دور گردن مامانش یه بوس از لپش کرد. اووووخیش دلم خنکید.خخخ آرمان: خانم صیغه و ازدواج موقت تهران خانم توام آره. مشغول خوردن شدیم و دور هم خیلی خوب بود. بابا صیغه و ازدواج موقت محصنین: دخترا امروز تو حیاط کباب جوجه داریم و کلا یه پیکنیک حیاطی. صیغه ازدواج موقت بهجت: بابا بیرونم درختو چمن داره ها آسمونم داره باور کن. همه دوره هم توحیاط بودیم اما صیغه و ازدواج موقت تهران بین ما نبود. چون رفته بود در خونه صیغه و ازدواج موقت در مشهد کسی باشه آقای مدرس کبیر مزه نریز نمکی. درو باز نکرده بود.الانم رفته بود تو استخر شنا میکرد و به کسیم محل نمیزاشت. منم که بعد کباب هندزفری به گوش تکیه داده بودم به درخت.بقیه ام روبالکن دور هم جمع شده بودن.
صیغه ازدواج موقت بهجت به سمتم میومد
صیغه ازدواج موقت بهجت به سمتم میومد که گفت اگر دیدی جووانی بر درختی تکیه کرده بدان عاشق شده است و گریه کرده چه برسه به این که هندزفری گوشش باشه من: نه بابا قطع کردم آهنگو بیا هنذفری مال خودت صیغه و ازدواج موقت در مشهد بالاخره خسته شد اومد بیرون فقط یه شلوارک تنش بود تواین سرما آخرای پاییز دوییدم سمتش و حوله رو سریع انداختم رو شونش و حوله کوچک تره ام رو سرش بریم تو اینجا سرده. من که حوله نمیخواستم جام راحته. اولا حوله رو من اوردم و واسه اینکه میدونستم تو کله شقی دوما اگه نیای تو با این باند سرم میپرم تو آب تا عفونت کنه.
بهتر از دستت راحت میشم اون روز، روز خوشبختیمه صیغه و ازدواج موقت اینترنتی. واقعا که صیغه وازدواج موقت چقدر از من بدش میومد اما من چطوری دوسش داشتم چقدر باهاش مهربون بودم بخاطر دینی که باید ادا میکردم چقدر باید زجر میکشیدم دوست داشتنم حدی داره من غلط بکنم عاشق این لجباز شم. ها چرا خشکت زده از آب میترسی؟ شاید اما حتما به تو ثابت میکنم که دلم به دنیا خوش نیس. دوییدم که بپرم تو استخر دیگه هیچی واسم مهم نبود. لحظه آخر صیغه و ازدواج موقت تهران دستمو گرفت.
بعد به من میگی کله شق باشه بابا اومدم. بدو داخل. چقد عصبی بود جلو اونا با عصبانیت هولم داد به سمت در ورودی. بغض گلومو گرفت. همه با تعجب نگامون میکردن.منم واسه پنهون کردن اشکم خندیدم طوری که خیالشون راحت باشه. رفتیم داخل خونه صیغه و ازدواج موقت در تهران رفت بالا تو اتاق بیا حاال خیالت راحت شد اومدم تو؟ رفتم ازآشپزخونه یه لیوان چایی که مال بعد از نهار بود و توفالکس ریخته بودیم و واسه صیغه ازدواج موقت بی احساس ریختم رفتم باال تواتاق اول تقه ای به در زدم و گفت بفرما و رفتم تو یه دست گرمکن شلوار طوسی و آبی فیروزه ای پوشیده بود چاییودادم دستش چایی رو خورد و نشست رو صندلی کنار پنجره بالکن یه پنجره سرتا سری از بالا تا پایین که کنارشم یه در تمام شیشه ای عین پنجره بود و کل حیاط معلوم بود از اونجا.
صیغه وازدواج موقت کلا حرف نمیزد
صیغه وازدواج موقت کلا حرف نمیزد تا من حرف نمیزدم.موهاش هنوز خیس بود از کنار تخت حوله رو برداشتم و شروع کردم به خشک کردن موهای صیغه و ازدواج موقت تهران. این کارم باعث شد که چایی دستشو بزاره رو میزو تکیه بده ب پشتی صندلی. موهاشو کامال خشک کردم. گفت: ممنون و چاییشم برداشت که بخوره واسه اطمینان از خشک شدن موهاش سشوارو از میز توالت بیرون اوردم و زدم رو دور آهسته. صیغه و ازدواج موقت در تهران امان از دست توئه دیوونه. خندیدم و گفتم دیووانه چو دیووانه ببیند خوشش آید. من رفتم پایین پیش بقیه صیغه و ازدواج موقت در تهران و بابا صیغه و ازدواج موقت محصنین داشتن قدم میزدن باهم خانما هم کنار هم نشسته بودن منم ب جمعشون پیوستم صیغه وازدواج موقت موند بالا گفت سرش درد میکنه هه از صیغه و ازدواج موقت در مشهد جونش خبری نیس.