ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل ملیسا
ملیسا
29 ساله از کرج
تصویر پروفایل پگاه
پگاه
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل محمدرضا
محمدرضا
49 ساله از ساوه
تصویر پروفایل آنا
آنا
51 ساله از کرج
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
32 ساله از تهران
تصویر پروفایل مریم
مریم
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر
امیر
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل فرزاد
فرزاد
33 ساله از بجنورد
تصویر پروفایل باران
باران
21 ساله از اسلامشهر
تصویر پروفایل سلیمان
سلیمان
43 ساله از فراشبند
تصویر پروفایل ساناز
ساناز
35 ساله از تهران

شیدا سایت همسریابی است؟

دست بردم کراواتشو باز کردم هنوزم دستش دور موایی که اومده بودن رو پیشونیش ریخته بودنو کنار زدم و گفتم خب دیگه کاری نداری شیدا در جدول برم بخوابم

شیدا سایت همسریابی است؟ - شیدا


شیدا عکس

نگاهش نکردم ولی گفتم هممم. بادکمه پیرهنش بازی میکردم. هممم دیگه چیه منو نیگا شیدایی فدای این خجالت کشیدنت بشه خانمم.حالا سرتو بگیر بالا خانمم. ینی آریا هم منو دوست داره.یا داشته؟ اون دکمه رو ول کن منو دریاب خانمم.اه آنی سرمو گرفتم بالا و نگاهش کردم. چشمای طوسیش تموم هستیم بود.پیشونیشو گذاشت رو پیشونیم جانم آنی خانمم.ینی انقد شیدا در جدول واست مهم بود که انقد نگرانم بودیو این طوری واسم اشک میریختی؟ خیلی بیشتر از این...اما با صدای آروم گفتم. نشنیدم بلند بگو. خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو بکنی. با یه حالت خاصی گفت. آنی. جانم. آری به فدات. نگو میگم ا..نمیخوام قبول نیست نکنه نگو هرچی شیدا بگم همونه پس بکنه. جیغ میزنما نکنه. باشه باشه نکنه. بچه هارو نریز رو سرمون. چشم.

دست بردم کراواتشو باز کردم هنوزم دستش دور موایی که اومده بودن رو پیشونیش ریخته بودنو کنار زدم و گفتم خب دیگه کاری نداری شیدا در جدول برم بخوابم دستاشو از دورم خواستم باز کنم که گفت. کجا با این عجله شیدا معنی باهات کار دارم. ا خب بخوابم امشب باید پیش شیدا بخوابی خانم. با تعجب نگاهش کردم گفتم ها. ها ها نه بله عزیزم.بعدش تو مال منی شرعا و قانونا و قلبن مال من فهمیدی؟بازم گفت ها. ها نه بله.بچه. آخه... آخه نداره جوجه. بعدش با یه حرکت دستش انداخت زیر پام و اونیکی دستشم زیر گردنم.و شروع کرد به راه رفتن سمت اتاقا احساس کردم هر لحظه میوفتم و نزدیک بود جیغ بزنم. و بخاطر ترس از افتادن دستمو دور گردنش حلقه کردم.یه لحظه وایسادو نگام کرد و گفتم ای جونم واسه خانم خودم. بخیر کنه امشب کار دست خودمو ندم و سرمو انداختم پایین که اون به راه رفتنش ادامه دادو رفت تو اتاق خودش.

شیدایی اینطوری خیلی بد میشه فردا صبح چکار کنیم؟

شیدایی اینطوری خیلی بد میشه فردا صبح چکار کنیم؟ صدای آروم که میخورد به در بالکن یه هویی از جا پریدم از ترس که دیدم آریاست. رفتم سمت در و درو باز کردم.اینجا چکار میکنی تو از اونور رفتی. رفتم تو اتاقت درو از پشت کلید کردم و از در بالکن اومد پیشت. اومد کنارم دراز کشید رو تخت و شیدا معنی نشسته بودم که یه هویی دستمو کشید و بردتو بغل خودشو گفت جات اینجاست. خواستم مخالفتی کن. که پرید تو حرفمو گفت. آنی تورو چیزی نگو تورو میخوام امشب آرامش داشته باشم تنها تو آرومم میکنی.خیلی وقته شبا خواب راحت ندارم اما..نگاهش رنگ دلخوری گرفتو گفت. شیدا باید میدونستم باید عادت کنم باشه مشکلی نیست. اگه دوست نداری من اجبار نمیکنم.من فقط خواستم کنارم باشی شیدا بهت دست نمیزنم. اونور باخیال تخت بخواب اگه حوصله نداری بری واینو گفتو چشماشو بست. دلم براش سوخت برای خودمم همینطور.

شیدایی چیز زیادی از شیدا معنی نمیخواست

شیدایی چیز زیادی از شیدا معنی نمیخواست فقط یکم آرامش با کنارش بودن این حداقل ترین کاری بود که میتونستم بکنم. دوست نداشتم تنهاش بزارم پس رفتم جلوترو سرمو گذاشتم رو بازوش فکر کردم خوابیده. آروم گفتم آری. ب فدات. ا نکنه.. سرشو بالا گرفت و توچشمام با چشمای خمارش نگاه کرد.یه چیزی تو چشماش بود.شالو از رو سرم کنار زدو دست کرد تو موام.و باهاشون بازی میکرد... یکم که گذشت خودشو بهم نزدیک کردو منگ سرم رو بازوش بود منو تو بغلش گرفت و گفت شبت بخیر عشقم. این خواب نیست این آریاست کنارم.و این چیزارو میگه.منم یه بوس از گونش زدمو گفتم شب بخیر... ..گ بخواب جوجه بزاربخوابیم کاردستمون نده با این کارات. با حرکت چیزی روی گونم بیدار شدم. چشممو باز کردم آروم آروم چشمم تو چشای شیدایی باز شد یکی از بزرگ ترین آرزوهای این بود.آروم گفتم صبح بخیر

مطالب مشابه