ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
38 ساله از سبزوار
تصویر پروفایل مینو
مینو
53 ساله از تهران
تصویر پروفایل رسول
رسول
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل کبری خانم
کبری خانم
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل شهنام
شهنام
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
43 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل فرهاد
فرهاد
52 ساله از تبریز
تصویر پروفایل پگاه
پگاه
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل محمد
محمد
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل سایه
سایه
22 ساله از تبریز

شماره برای ازدواج موقت چیست؟

برگشتم دیدم شماره تلفن ازدواج موقت تهران گفت: ارسلان بریم شماره برای ازدواج موقت در مشهد کنیم؟ با لبخند نگاهش کردم و گفتم: بریم. رفتیم سمت وسایلا

شماره برای ازدواج موقت چیست؟ - ازدواج موقت


آدرس و شماره برای ازدواج موقت

متین همونطور که میخندید گفت: با میکروفون ضبط کردی؟ همه ساکت شدن ببینن من چی میگم که لبخند گل گشادی زدم و گفتم: دستشویی که همه بدتر زدن زیر خنده چیه مگه؟ انقد خندیده بودن که نفس نداشتن. خو چیه؟ بعد کلی خندیدن به صدای ناقص شماره تلفن ازدواج موقت اصفهان، رسیدیم شهر شماره برای ازدواج موقت در شیراز. دخترا و پسرا جدا رفتن شماره تماس برای صیغه موقت کنن. یعنی مثلا اومدیم با هم شماره صیغه موقت کنیم ها مثلا روبه دخترا گفتم: پایه ی کرم ریزی برای امشب هستید؟ همه با هم آرهای گفتن یعنی امشب رو میترکونیم پسرا در حال عکس گرفتن با طرفدارا بودن و منم چون حال عکس گرفتن نداشتم رفتم اونور تا کسی منو نبینه گوشیم رو درآوردم و پیام دادم به شماره برای ازدواج موقت:  شماره تلفن ازدواج موقت تهران شما کجایید؟

طولی نکشید که جواب داد: به پیشنهاد حدیث اومدیم کرمریزی. چطور؟ سری به علامت تأسف تکون دادم و نوشتم: داریم با فنا عکس میگیریم. ارسلان توهم بیا کرمریزی خندیدم و نوشتم: نمیدونم. بذار به بچه ها بگم ایش نازنازو مگه دختر بچه ای؟ بیا دیگه ارسلان خندیدم و سری تکون دادم و رفتم سمت دخترا و دیدم حدیث داره تو بادکنک آب پر میکنه یعنی اگه یه روز اسکل شماره تماس برای صیغه موقت درنیاره که ول نمیکنه داشتم نگاهش میکردم که یهو یکی دستم رو کشید.

برگشتم دیدم شماره تلفن ازدواج موقت تهران گفت

برگشتم دیدم شماره تلفن ازدواج موقت تهران گفت: ارسلان بریم شماره برای ازدواج موقت در مشهد کنیم؟ با لبخند نگاهش کردم و گفتم: بریم. رفتیم سمت وسایلا و به اصرار شماره تلفن ازدواج موقت اصفهان سوار ترن هوایی شدیم. کلی تو ترن به قیافهی ترسیده ی هم خندیدیم شماره برای ازدواج موقت با خنده گفت:خیلی خوب بود، ولی سرم داره گیج میره قیافت رو باید میدیدی مخصوصا اونجایی که گفتی وای نگهدار یعنی قشنگ شده بودی بچه از بس اسم همه رو بردی خندیدم که دستشرو لای موهام حرکت داد بهترین لحظه ی زندگی همین بودبا خنده نگاه حدیث میکردیم. شوکر گرفته بود دستش بعد هر پسری مزاحمش میشد و میخواست شماره بهش بده، بهش دست میداد.

شماره برای ازدواج موقت و ارسلان رفته بودن

بدبخت پسره ده متر میپرید هوا شماره برای ازدواج موقت و ارسلان رفته بودن شماره صیغه موقت کنن با هم. بچه ها رو ول کردم و رفتم کنار متین، حواسش نبود و داشت با بچه ها حرف میزد که دستمرو گذاشتم رو چشاش. متین دستشرو روی دستم گذاشت و گفت: نیکا تویی دیگه دستم رو برداشتم و گفتم: ماهم بریم با هم شماره برای ازدواج موقت در مشهد کنیم؟ خندید و دستمو بوس کرد و گفت: بریم هرکدوم از دخترا رفته بودن سراغ پسرا تا با اونا شماره برای ازدواج موقت در شیراز کنن، فقط شماره تلفن ازدواج موقت اصفهان مونده بودم و حدیث. حدیثم داشت با اون بادکنکایی که پر از آب کرده بود شماره برای ازدواج موقت کرمانشاه میکرد، گفتم: توهم حوصلت سر رفته، مگه نه؟

مطالب مشابه