ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شیرین
شیرین
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل سمیرا
سمیرا
36 ساله از اسلامشهر
تصویر پروفایل سحر
سحر
29 ساله از تهران
تصویر پروفایل سپیده
سپیده
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر
امیر
40 ساله از دزفول
تصویر پروفایل علی
علی
40 ساله از شاهرود
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
31 ساله از شیراز
تصویر پروفایل ابراهیم
ابراهیم
50 ساله از تهران
تصویر پروفایل سحر
سحر
41 ساله از مشهد
تصویر پروفایل سیاوش
سیاوش
36 ساله از کرج
تصویر پروفایل اردشیر
اردشیر
55 ساله از اهواز

شعر عاشقانه نو دوبیتی

شعر عاشقانه نو به ضرب دست شعر عاشقانه نو برای عشقم را پس زد. -بهت گفتم دیشب رو فراموش کن، حد خودتم بدون به چه حقی به من دست می زنی؟

شعر عاشقانه نو دوبیتی - شعر عاشقانه نو


تصویر شعر عاشقانه نو

می رم بیرون زود بر می گردم؛ دخترم از مهمون مون پذیرایی کن. منتظر عکس العمل شعر عاشقانه نو نماند، چادر گل دار حریرش را با چادر بیرونی عوض کرد و از خانه بیرون رفت. رادوین لبخند یک وری روی لب نشاند. -نمی خوایی بشینی، اخم هاتم باز کن. شعر عاشقانه نوروز دست به سینه مقابلش ایستاد. -سفته ها رو چرا گرفتی، مگه خودم عرضه نداشتم بگیرم؟ تا کی قراره توی زندگیم فضولی کنی؟ شعر عاشقانه نو جدید مقابلش ایستاد، شعر عاشقانه نوشته تره ی موهای سرکشش را زیر شالش داد، کف دستش را روی گونه های داغ آنلی قرار داد.

صورتت داغه، رنگت پریده حالت شعر عاشقانه نو بلند خوب نیست. شعر عاشقانه نو به ضرب دست شعر عاشقانه نو برای عشقم را پس زد. -بهت گفتم دیشب رو فراموش کن، حد خودتم بدون به چه حقی به من دست می زنی؟ شعر عاشقانه نو جدید دو قدم فاصله را به صفر رساند و دستش را حصار کمر ظریف شعر عاشقانه نوروز قرار داد. با فشار کمی شعر عاشقانه نو برای همسر را به تخت سینه اش چسباند به همون حقی که سه سال پیش ازم گرفتن، اگه اون زمان جلوی پدرت این جوری رفتار می کردم؛ این قدر راحت از دستت نمی دادم؛ تقصیر من بود باید بی پروا رفتار می کردم. باید روزی که از پشت زد به ماشینم همین طوری بغلت می کردم و می گفتم این دختر حق منه ! دستان داغش را محکم به سینه ی ستبر رادوین فشار داد.

شعر عاشقانه نو جدید نقطه ضعف

ولم کن، مامان بر می گرده دلم نمی خواد اونم درباره ام یک جور دیگه ای فکر کنه. سفته ها رو بده و برای همیشه برو... شعر عاشقانه نو جدید نقطه ضعف شعر عاشقانه نو برای همسر را پیدا کرده بود، سرش را پایین آورد، تا حدی که لب های قلوه ای و مردانه اش چند صدم میلی متر با لب های بی روح و رنگ پریده ی شعر عاشقانه نوروز فاصله داشت، هرم نفس های داغش تمام وجود شعر عاشقانه نو بلند را سست کرد. با صدای آرامی پچ زد.

شعر عاشقانه مولانا بار دیگه قرار نیست برم

شعر عاشقانه مولانا بار دیگه قرار نیست برم، به اون پسره ی احمقم گفتم تا حساب کار دستش بیاد؛ اومدم که حقم رو بگیرم. دوباره تکرار کنم؟ شعر عاشقانه نو از این همه نزدیکی داشت خفه می شد، نفسش بند آمده بود، لب هایش را محکم الی دندان هایش گرفت تا استرس و لرزش کم شود. دست رادوین روی چانه اش نشست این جوری فشارشون نده، له شدن، از  به بعد قراره صاحبش بشم حق نداری این جوری فشارشون بدی،شعر عاشقانه مولانا؟

شعر عاشقانه نوشته همه بی پروایی

از شعر عاشقانه نوشته همه بی پروایی شعر عاشقانه نو برای عشقم عصبی شد.

ولم کن برو بیرون، تو درباره ی من چی فکر کردی، این که مطلقه ست و هر کاری دلت خواست می تونی باهاش بکنی؟ همین شعر عاشقانه نو برای همسر برو بیرون، شعر عاشقانه نو بلند عروسک دست هیچ کس نیستم! رادوین عصبی دستش را از دور کمر شعر عاشقانه نو برداشت. شعر عاشقانه نوروز سرش را به ضرب عقب کشید و روی پاشنه ی پا چرخید، موهایش را محکم بین دستانش کشید. -تو چی داری می گی، چرا این قدر دری وری تحویلم می دی، داری پشیمونم می کنی از کاری که چرا دیشب نکردم تا این جوری بهم انگ نزنی. من اگه این جام به خاطر خودته، به خاطر احساسمه. اگه این قدر عوضی بودم دیشب رو بی خودی هدر نمی دادم، ذهنت چرا این قدر عوض شده. احساس می کنم منو نمی شناسی من همون رادوینم آنا. کمى تن صدایش باال رفت و با عجز نالید: همونی که باهاش اومدی توی خونه ای که خریده بود 

مطالب مشابه