ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل باران
باران
21 ساله از اسلامشهر
تصویر پروفایل محمدرضا
محمدرضا
49 ساله از ساوه
تصویر پروفایل ساناز
ساناز
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل فرزاد
فرزاد
33 ساله از بجنورد
تصویر پروفایل امیر
امیر
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل سلیمان
سلیمان
43 ساله از فراشبند
تصویر پروفایل پگاه
پگاه
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
32 ساله از تهران
تصویر پروفایل مریم
مریم
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل ملیسا
ملیسا
29 ساله از کرج
تصویر پروفایل آنا
آنا
51 ساله از کرج

شرایط ثبت نام همسریابی دوهمدم

صدای ثبت نام در سایت همسر یابی دوهمدم میومد که منو صدا میزد ثبت نام سایت همسریابی دوهمدل.... بعدش صدای در اتاق من بود فکر کنم اومد

شرایط ثبت نام همسریابی دوهمدم - همسریابی


آدرس ثبت نام همسریابی دوهمدم

من میگم برو تو بگو نمیرم نه بد ترش کن بگو باشه. میرم یادم تورا فراموش.فکر کردی دل بستم به این دختره که وقتی بامنم هست جلو چشم با پسرا حدو ومرزی نداره.بی انصاف چرا میگی بی کسی تو هیچ کسو نداری پس من چیم مگه شوهرت نیستم مگه دوست ندارم. از روبروم رفت کنار وبابغض گفت حالا برو من دیگه مدیون دلم نیستم که حرفشو به تو نگفتم. دستمو گذاشتم رو دستگیره در ثبت نام در همسریابی دوهمدم رو نگاه کردم سرش پایین بود خواستم برم نمیتونستم برم کجا من که همه هستیم اینجاست برم که چی بشه که غرورم حفظ شه من نمیتونم تموم دنیامو زیرپام بزارم. رفتم سمت دستگیره رو ول کردم و رفتم سمت ثبت نام همسریابی دوهمدم.و دوتا دستمو دور گردنش حلقه کردم. گریه گرفته بود از اون گریه هایی که وقتی دلت پره و هیچ چیزی آرومت نمیکنه از اونایی که فکر میکنی اگه داغی اشکا رو صورتت بیاد آرومت میکنه.

ثبت نام سایت همسریابی دوهمدم دوتادستشو دورم حلقه کردو با صدای خش دارش گفت. آروم خانمم. آروم باش. آری. ببخشید آری که بهت توجه نکردم امروز. ببخشید غمتو ندیدم. ببخشید واست جان دل آری خانمم. دردسر شدم. ببخشید اگه گفتم بی کسم تو همه کسمی. آنی خانمم خواهش میکنم توام ببخش منم بد بودم.حالا دیگه آروم باش قلب ثبت نام همسریابی دوهمدم. با دستش منو کشوند سمت تخت و گفت بیا بینم جیگرم. نشستیم گوشه تخت وگفت بشین ببین چی دارم.ببین ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم وقتایی دلم واست تنگ میشد این دو هفته ها؟ ها نه بله. خب حالا اگه گریه نکنی بهت جایزه میدم. در کمدو باز کرد و یه جعبه بیرون اورد. ببین ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم وقتایی دلم واست تنگ میشد این دو هفته از همون روز اول فقط شکلات میخوردم میدونی چیه ؟شکلات تورو یاد من میاره. تک خنده ای کردو گفت مگه من قهوه ایم. نه عشقم تو شیرینیه زندگیمی. الکی. نه جدی. فکر کردم موشکی. خندیدو گفت.

ا...ا..ببین چه مزه ای میریزه شیرینی.این مزه ها واسه این شکلاته اگه میدونستم انقد شوکول سر ذوق میاردت زودتر میوردمش. اصن نمیخورم باهاتم قهرم. ای بابا شوخی کردم. خب منم شوخی کردم. وباهم خندیدیم. اومد جلو و رو تا زانواش وایساد و در جعبه شیشه شکلاتو باز کرد شکلات قلبی بودن یکی بر داشت و یکی گذاشت دهن باز آ. .آ..آ. دهنمو بازکردم و گفتم مممممم. یکم که جوییدمش خیلی خوش مزه بود. وقتی کوچیک بودم هرچی که خوشمزه بود باذوق میگفتم وای .و بعد با ولع میخوردم. وای خیلی خوش مزه است. جعبه رو از دست ثبت نام همسریابی دوهمدم گرفتمو چهارزانو نشستم.شروع کردم تند تند خوردن. ثبت نام در همسریابی دوهمدم داشت با چشمای گرد و دهن باز نگام میکرد نگام میکرد.یکی رو برداشتمو گذاشتم تو دهن باز ثبت نام سایت همسریابی دوهمدم و گفتم.

یهو ثبت نام سایت همسریابی دوهمدم شکلات تو دهن از خنده ترکید.

دیگه اینجوری نگام نکن چون خبری نیست و شروع کردم به خوردم یهو ثبت نام سایت همسریابی دوهمدم شکلات تو دهن از خنده ترکید. وای ثبت نام سایت همسریابی دوهمدل تو چقد بچه ای... وای ... اشک ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم ازشدت خندش در اومد. افتاد به سرفه واسه شکلاتی بود که تو دهنش بود.سریع رفتم سمت آب و یه لبوان آب بهش دادم و سر کشید و دوباره خندید.

صدای ثبت نام در سایت همسر یابی دوهمدم میومد 

صدای ثبت نام در سایت همسر یابی دوهمدم میومد که منو صدا میزد ثبت نام سایت همسریابی دوهمدل.... بعدش صدای در اتاق من بود فکر کنم اومد من ثبت نام همسریابی دوهمدم رو نگاه میکرد.که داشت میخندیدریز ریز. انگار بدت نمیاد ثبت نام همسریابی دوهمدل بفهمه. دستشو اورد بالا و زد رو دماغمو گفت زنمی سهمی قلبمی حقمی بزار بفهمه. دست ثبت نام سایت همسریابی دوهمدم رو هوابود که ثبت نام همسریابی دوهمدم جدید در باز کردو گفت ثبت نام در همسریابی دوهمدم دادا.

مطالب مشابه