مکث ادامه دادم می دونستم سرتون یه جای دیگه گرمه زن گرفتین و عکس اون عوضی رو گذاشتین روی با این حرفم انگار سایت همسریابی فوری با عکس منفجر شد از جا پرید و داد زد خفه شو دختر خفه شو تو حق نداری حق نداری اسم صداش اینقدر بلند بود که ناخودآگاه دستام روی گوشام رفت همون موقع در به شدت باز شد و سایت همسریابی ایرانی وارد سایت همسریابی فوری شد
سایت همسریابی فوری ایران حرفشو نصفه رها کنه
همین باعث شد که سایت همسریابی فوری ایران حرفشو نصفه رها کنه و جاش عین گاو زخمی نفس نفس بزنه سایت همسریابی فوری با عکس تند به سمت من اومد و دستمو گرفت سایت همسریابی فوری چند تا نفس عمیق کشید سایت همسریابی ایرانی نگاهش می کرد به یه حالت خاص سایت همسریابی فوری ایران بالاخره به خودش اومد خشمشو مهار کرد و زیر لب زمزمه کرد بلند شو برو تو سایت همسریابی فوری ایران به که با یه درد وحشتناک توی چشماش به من زل زده بود نگاه کردم نگاه منم واقعا مستاصل بود سایت همسریابی فوری دستمو کشید و بلندم کرد راه افتادم سمت در خیلی بد شد خیلی حالا باید یکی دو روز صبر کنم تا این گند بوش بخوابه تا بتونم برای سایت همسریابی فوری رفتن بهونه جور کنم توی فکر بودم و داشتم سعی می کردم خودمو دلداری بدم
سایت همسریابی فوری با عکس صدام زد
ولی درست زمانی که داشتم از در خارج می شدم سایت همسریابی فوری با عکس صدام زد و با صدایی که خش دار و خسته به نظر می رسید گفت در ضمن دیگه حق سایت همسریابی فوری ایران رفتن نداری، مگه در مواقع خیلی ضروری در اون صورت هم سایت همسریابی ایرانی باید سایه به سایه همراهت باشه تمام انرژیم تحلیل رفت پاهام شل شد سایت همسریابی فوری دستمو کشید و بردم توی سایت همسریابی ایرانی حتی دیگه نمی تونستم حرف بزنم هولم داد توی سایت همسریابی فوری با عکس و گفت همین جا بمون و درو بست و تند رفت با بی حالی به در تکیه دادم و همونجا سر خوردم و روی زمین نشستم تمام شد زندانی شدم