ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل کبری خانم
کبری خانم
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل مصطفی
مصطفی
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل پگاه
پگاه
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل سایه
سایه
22 ساله از تبریز
تصویر پروفایل احمد
احمد
48 ساله از اراک
تصویر پروفایل محسن
محسن
48 ساله از قزوین
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
38 ساله از سبزوار
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
43 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل رسول
رسول
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل مینو
مینو
53 ساله از تهران

سایت همسریابی دو همراز چند شعبه دارد؟

و گفت بجنب دیگه رفت جلو واستادو اومدو شرو کرد با نواخت.منم ویالونو رو شونم گذاشتمو واسه تمرکز چشامو بستم و...حالا.... با آرامش و دقت میزدم

سایت همسریابی دو همراز چند شعبه دارد؟ - همسریابی


آدرس سایت همسریابی دو همراز

این جوجه ما چه برو بیایی داره... واسه خودش تعداد کلاسش چه زیاده همه به احترامش ایستادن. جوون بودن اکثرشون دختر بود ده تایی هم پسر بود. سایت همسریابی دوهمراز: سلام دوستان روز بخیر... روز شمام بخیر یکی از بچه ها گفت نمیخواین معرفی کنید. دختری که خیلیم آرایش کره بودو بایه تیپ خیلی جلفی پا شدو گفت فکر کنم داداشتونن. نخواستم چیزی بگم دوست داشتم عکس العمل آنارو بسنجم.

نگاهم به سایت همسریابی دو همراز من بود

نگاهم به سایت همسریابی دو همراز من بود که دیدم دستی که روی میز بودو مچ کردوبا جدیت گفت نه خیر ایشون همسرم هستن. ای دردت به سر همسرت عشقم. آریا فدای همسرم گفتنت بشه. دختره وارفت و نشست سر جاش. سلام خوش بختم. هرکسی واسه خودش سلام میداد. رو یکی از صندلیا کنار پسرا نشستم و سایت همسریابی دو همراز شروع کرد به توضیح دادن. گه گاهی نگاهش رو لبخند من ثابت میشدو روشو برمیگردوند. درس که تموم شد نوبت به عملی کار کردن بود.

همه باحرکت دست عضویت در همسریابی دوهمراز شروع کردن به نواختن.

همه باحرکت دست عضویت در همسریابی دوهمراز شروع کردن به نواختن. خوب بودن خیلیاشون قشنگ کار میکردن. در آخر سایت همسریابی دو همراز از چند تا از بچه ها خواست بیان پایین و شروع کرد با اونا تمرین کردن بقیه هم داشت نگاه میکردن.

دوست نداشتم دخالت کنم فقط نگاهم به کاراشون بود.هیچ کدوم از بچه ها نمیتونستن شروع آهنگ انتخابی رو با سایت همسریابی دو همراز من هماهنگ بشن. کار انتخابیشون طوری بود که اول سایت همسریابی دو همراز شروع میکرد و بعد نفر بعدی با عضویت در همسریابی دوهمراز باید هماهنگ و هم زمان شروع میکرد و نتاشون باهم هم صدا میشدن.

دوساعت اونجا بودیم اما کاری پیش نرفت سایت همسریابی دو همراز من کلافه شده بود.همش میگفت دوروز مونده و همه چی خوبه جز این قسمت اول کار که مهم ترین قسمت همون قسمت اوله که ما میلنگیم. دوست داشتم منم امتحان کنم. رفتم جلو واز پسری که فهمیدم اسمش حمیده خواستم ویالنشو بده.

رو به سایت همسریابی دو همراز گفتم شرو کن خانم. یهو همه بچه هاساکت شدن. خود عضویت در همسریابی دوهمراز هم با تعجب نگاهی بهم انداخت. و گفت بجنب دیگه رفت جلو واستادو اومدو شرو کرد با نواخت.منم ویالونو رو شونم گذاشتمو واسه تمرکز چشامو بستم و...حالا.... با آرامش و دقت میزدم خیلی نرم عارشه رو حرکت میدادم گوشم هم با سایت همسریابی دو همراز من بود هم با ساز خودم...و یکی یکی بقیه ام هرکدوم طبقه مدلی که سایت همسریابی دوهمراز طراحی کرده بود اضافه شدن خیلی زیبا شده بو واقعا محشر بود... حالا نوبت سایت همسریابی دوهمراز و تک نوازیش بود. فوق العاده زیبا حرکات بدنش و با حرکت عارشه مچ کرده بود. آهنگ تموم شد همه دست زدن 

مطالب مشابه