نشستم کنارش رو مبل. جانم سایت همسریابی توران جدید 81. ممنون ک امشب کمکم کردی. خواهش. چرا تو پذیرایی خوابیده بودی. هی هیچی. سوسک تو اتاقم بود. چون عشقم یکی دیگه تو بغلش بود . آها و ب فکر فرو رفت.ساعت از دو ونیم گذشته بود. باید یه خورده دیگه کنار جدیدترین آدرس سایت همسریابی توران 81 میموندم اگه حالش بد نمی شد بعدش میخوابیدم. سایت همسریابی توران جدید 81 بگیر بخواب خیلی اذیت شدی. به تبعیت از حرف من دراز کشید و پتو رو زدم روش نه اینجا راحت ترم نمیری تو اتاقت؟ سایت همسریابی توران جدید 81 باشه.
بله تو کجا میخوابی؟ شب بخیر منم همین جا شب توام بخیر. انقد خسته بودم ک نمیدونم کی خوابم برد. صبح با صدای گوشیم بیدار شدم و رفتم رو پهن کردم ساعت پنج ونیم بودو نگاهم از چهره سایت همسریابی توران جدید ک پیش روم بود برداشته نمیشد این واقعا بد دردیه که عاشق کسی باشی و اون عاشقت نباشه. احساس کردم سایت همسریابی توران ادرس جدید تکون خورد. مو آروم بر داشتم. و با رفتم تو آشپز خونه و چایی سازو روشن کردم و رفتم سمت جدیدترین آدرس سایت همسریابی توران 81.
آقا جدیدترین سایت همسریابی توران 81 پاشو
سایت همسریابی توران جدید پاشو. آقا جدیدترین سایت همسریابی توران 81 پاشو عاشق صدای خوابالو و چشای پف کرده اش بودم.چشماشو باز کردآروم گفت ساعت چنده صبح بخیر شیش صبح توام بخیر. پاشو دستو صورتتو بشور که بری سرکار. رفتم و آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ رو هم بیدار کردم اما آریا ازم خواسته بود که چیزی در مورد دیشب بهش نگم منم نگفتم. صبحونه رو که خوردیم آماده شدیم. دوست نداشتم مزاحمشون شم پس قبل از اینکه بدونن میخوام برم شرکت از خونه زدم بیرون و سوار تاکسی شدم. دوهفته ای میشد که اینجا کار میکردم تقریبا با همه آشناشده بودم. رفتم سمت آب دار خونه تا یه لیوان آب بخورم داشتم برمیگشتم که دیدم اوه اوه آدرس جدید سایت همسریابی توران 81 اومده حضوری بزنه.آروم رفتم کنارشو داد زدم سالم داداشی. دومتر پرید هوا برگشت دست از قلبش گرفت و منو ک نگاه کرد گفت ای خددا دخترای این دوره زمونه رو ببین امروز باورم شد که تو آدم نیستی.؟
لیوان آبی ک دستم بود رو به رخش کشیدمو خبیثانه نگاش کردم اگه آدم نیستم پس چیم نه سایت همسریابی توران جدید 81 خواهری نکن بامن امروز جلسه داریم. غلط کردم تو فرشته ای اصن تو ماهی ای . باشه برو حاال این یه بار بخشیدمت قربون شوما و ادای التا رو با راه رفتنو دستاش در اورد در آخر قبل از اینکه وارد اتاق شه یه نگاه ب سایت جدید همسریابی توران کردو دید که آبو خوردم گفت راستی خانم سایت همسریابی توران ادرس جدید بله یادم رفت که بگم شما فرشته ای اما از نوع . رفتم سمتش ک درو بست و قهقه اش و شنیدم. این دو هفته آدرس جدید سایت همسریابی توران 81 در حقم برادریو تموم کرد هم تو کارای شرکت کمکم کرده تا یاد بگیرم هم با شوخیاش و مهربونیاش سنگ تموم گذاشت. کم کم همه اومدن.
آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ و سایت همسریابی توران جدید باهم ست کرده بودن
بللللله آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ و سایت همسریابی توران جدید باهم ست کرده بودن این کارا نمکی بود روی زخم من. ب محض این که از راهرو اومدن داخل سرمو انداختم وبا خودکار مشغول نوشتن شدم جدیدترین آدرس سایت همسریابی توران 81 هم ک شین و نصیحت میکرد. اینجا ایرانه اون خراب شده ای که ازش اومدی نیست حاال جرات داری یه بار دیگه اون روسری از روسرت بیوفته تا بفرستم همونجایی ک ازش اومدی. شین هم حالت لوس ناراحتی ب خودش گرفته بود. باشه و بدون این که متوجه من بشه رفت تو اتاقش و درو بست.
آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ هم رفت
آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ هم رفت سمت اتاقی که چند روز پیش واسش آماده شده بود. توفکر بودم که تلفن روی میزی زنگ خورد منم جواب دادم بله بفرمایید خانم به مهندس آدرس جدید سایت همسریابی توران 81 بگید بیاد اتاقم. این صدای جدیدترین سایت همسریابی توران 81 بود ک میپیچید توی گوشم و منم یه چشم گفتم و قطع کردم.شماره احسانو گرفتم و بهش گفتم که بیاد پیش سایت همسریابی توران جدید.آدرس جدید سایت همسریابی توران 81 از راه رو داشت میومد که با حالت دو از نزدیک میز من رد شد و رفت درو باز کرد رفت داخل اتاق قبل از بستن در واسم زبون در اورد.