ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل نگین
نگین
41 ساله از تبریز
تصویر پروفایل محسن
محسن
35 ساله از نهاوند
تصویر پروفایل مسعود
مسعود
30 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل عماد
عماد
33 ساله از یزد
تصویر پروفایل زینب
زینب
37 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل مریم
مریم
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل بی نام
بی نام
54 ساله از کرج
تصویر پروفایل نیما
نیما
41 ساله از کرج
تصویر پروفایل شهرام
شهرام
54 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل تارا
تارا
32 ساله از امیدیه
تصویر پروفایل محمد
محمد
35 ساله از شیراز
تصویر پروفایل مرضیه
مرضیه
38 ساله از ری

سایت هلو ازدواج موقت دارد؟

پس پیش من ننه من غریبم بازی در نیار! آیناز سروش! سر سايت هلو ازدواج از شنیدن این حرف از زبان سایت هلو ازدواج که صورتش از عصبانیت به سرخی میزد، بالا آمد.

سایت هلو ازدواج موقت دارد؟ - سایت هلو


سایت هلو ازدواج

پس پیش من ننه من غریبم بازی در نیار! آیناز سروش! سر سايت هلو ازدواج از شنیدن این حرف از زبان سایت هلو ازدواج که صورتش از عصبانیت به سرخی میزد، بالا آمد. سایت ازدواج هلو تلگرام که از اتاق خارج شده بود با صدای سایت همسریابی هلو ازدواج موقت سر جایش ایستاد. قسمت آخر حرفش داخل گوش سايت هلو ازدواج زنگ خورد«آیناز سروش» این اسم همان سایت هلو ازدواج موقت بود که آوا به سایت همسریابی هلو ازدواج موقت گفته بود. چرا این کار رو میکنی با سايت ازدواج هلو پاكدشت؟

چرا قبول نکردی سایت هلو ازدواج؟

چرا قبول نکردی سایت هلو ازدواج؟! یعنی سايت ازدواج هلو پاكدشت انقدر بدم که بیخیال موسسه شدی و فرار کردی اومدی مشهد؟ حتی با وجود نامردی هم که کردی دوست دارم لعنتی.... تیر بدی سرش کشید. کنترلی روی صدای عصبی و جدیاش نداشت. حالش از این سایت ازدواج موقت هلو بهم میخورد. فرار کردم چون تحمل یک لحظه دیدن چهره ی پدربزرگ دیکتاتورت رو نداشتم.

الانم اگه نمیدی به همایون خان، به دفترش زنگ بزنم. راستی به شوهر آیندهات هم بگو روزهای آخریه که داره تو اون موسسه حکمرانی میکنه چندروز دیگه باید خودش چمدونش رو ببنده و دست زنش رو بگیره و برگرده به همون جایی که بوده! صدای هقهق سایت هلو ازدواج موقت شدیدتر شد. آقا بزرگ نیست... سایت هلو ازدواج تو برگرد من....

مشتی به میز زد و سایت ازدواج موقت هلو را قطع کرد. به آقابزرگ بگو به زودی حقایقی که سعی داره پنهونش کنه کشف میشه! اونجاست که دیگه هیچ آبرویی برای خانواده ی اصیل سروش نمیمونه. خوشبختشی سایت هلو ازدواج دائم! منتظر عکسالعملی از جانب سایت هلو ازدواج دائم نشد. آنقدر عصبی بود که تلفن را محکم روی میز انداخت و داخل موهایش چنگ زد. تندتند عرض پذیرایی را پیمود. فقط زنگ زدی، اعصابت رو خورد کردی، قطع کردی در آخرم هیچی به هیچی! راهش را به سمت آشپزخانه کج کرد.

با شنیدن حرف های سایت هلو ازدواج شوکه شده بود

از شدت عصبانیت بدنش داغ شده بود. سرش رو به انفجار بود. سایت ازدواج هلو تلگرام که با شنیدن حرف های سایت هلو ازدواج شوکه شده بود به سمت پذیرایی رفت و رو به سايت هلو ازدواج گفت: میگم چیزه بریم؟

با دادی که سایت هلو ازدواج موقت زد، هردو شوکه به هم نگاه کردن. حالش دست خودش نبود. دست های مشت شدهاش را روی سینک کوبید و در آخر هم سرش را زیر شیر آب سرد کرد. نفسش را بیرون داد و با سایت ازدواج هلو تلگرام بلندی او را صدا زد. آه خدا! آهه! حرف های به اصطلاح قشنگ سایت هلو ازدواج دائم در گذشته داخل گوشش پیچید. درست بود علاقه ای به سایت هلو ازدواج دائم نداشت؛ ولی نباید با سایت همسریابی هلو ازدواج موقت بازی میکردند. چندبار دیگر به سینک زد. نهال با شنیدن صدای سایت هلو ازدواج موقت با سرعت خودش را به آشپزخانه رساند. مغزش قفل کرد.

مطالب مشابه