![سایت شیدایی همسریابی سایت شیدایی همسریابی](posts/2021/09/05/pgmham8qnndzfz7v9ebuoliqrl5ygjdkjv34rw2c.jpg)
عابد گفتم ک امروز رو شانس نیستم یهو دیدی رفتم ی جای دیگ و بازم تو اومدی میکنه ثانیا تصمیم ندارم جای دیگ برما والا من هرجا ک دلم بخواد میرم نه اونجاهایی ک حضور سبز شما نور افشانی چشماشو ریز کردو بهم نگاه کرد
عابد توخیلی کدنی اخم کردمو تقریبا با عصبانیت گفتم خونسرد گفت مواظب حرف زدنت باش عابد
من هرجور ک راحتم حرف میزنم عابد از اینجور دخترا خوشم نمیاد اما من بهت اجازه نمیدم با من راحت باشی عابد یذره اندامو سر و وضعتو سامون بده شاید ب یخورده چشممو گرفتی اصلا برام مهم نیست ک از چی خوشت میاد یا عکسش اینو گفتو گذاشت رفت کارد میزدی خونم در نمیومد پسره ی... تقریبا داد زدم عوضی نفهم در مورده من چی فک کردی؟سایت شیدایی همسریابی با تعجب اومد کنارم وایستاد و گفت : اومده بود پیش تو. چی بهت گفته ؟احمق ب من میگ یکم ب خودت برس شاید چشممو سایت شیدایی همسریابی تقریبا با چشمایی از حدقه بیرون اومده گفت: اون این حرفا رو زد؟! سری به معنی مثبت تکون دادم ک ادامه داد یعنی من دروغ میگم اصلا بهش نمیخوره این مدلی باشه سایت شیدایی همسریابی ن همچین منظوری نداشتم.
بیخیال بابا گفتی بهترین سفرمون باشه دیگ زهرمون نکن پلکامو روی هم فشردم ک ارامش رفتمو برگردونم
سایت شیدایی همسریابی دستمو کشید با گفتن کلمه بیا بریم
سایت شیدایی همسریابی دستمو کشید با گفتن کلمه بیا بریم منو ب دنبال خودش کشوند. کل روز رو باهم توی خیابوناو لب ساحل چرخیدیم انصافًا هم خوش گذشت. روز دوم سفرمونم ک ب خرید طی شد خسته تر از روز قبل ب سایت همسریابی شیدایی جدید برگشتیم. اما روز اخر از صبحش سایت شیدایی همسریابی موقت مغزه منو خورده بود اخه سایت همسریابی شیدایی تهران قرار بود کل بچه های تیم پرواز باهم بریم بیرونو فر دا صبح ساعت پنج هم ک از کیش میرفتیم خاطره ی ماندگاری میشد اگ دوره همی سایت همسریابی شیدایی شیراز رو سعی کنم بهم خوش بگذره با بی قیدی شونمو انداختم باال گفتم خب خوشش اومده باشه مهم منم ک اصلا ازش خوشم نمیاد سایت شیدایی همسریابی موقت چرند نگو بلندشو از جات باید حسابی سایت همسریابی شیدایی اصفهان کنی و سایت همسریابی شیدایی شیراز همش تو چشمش باشی سایت شیدایی همسریابی موقت ک بیاد
طرفت بیخیاااال چی میگی ؟
من میگم ازش خوشم نمیاد میگی یکاری کنم بیاد طرفم؟
سایت شیدایی همسریابی موقت مگ دسته خودته
سایت شیدایی همسریابی موقت مگ دسته خودته اگ نیای ک فک میکنه ازش ترسیدی پولی کشیدمو از سره اجبار مشغول شدم. وقتی از سایت همسریابی شیدایی جدید بیرون رفتیم ک تقریبا همه بچه ها پایین بودن تا اومدم از در خارج بشم ک سایت شیدایی همسریابی دائم دستمو کشید سایت شیدایی همسریابی دائم صبر کن صبر کن سایت شیدایی همسریابی دائم بذار اول من برم چی شده؟ سایت همسریابی شیدایی اهواز چون اونجوری همه حواسا ب تو جمع میشه برای چی؟ نفسمو از حرصو کلافگی ب شدت بیرون دادم ک سایت همسریابی شیدایی اهواز پرید بیرونو چند دقیقه بعد من اروم اروم رفتم بیرون لبخند رضایتو تحسین رو لباشون جا خوش کرد و من سعی کردم اصلا ب عابد نگاه نکنم چون اینم از فرمایشات سایت همسریابی شیدایی اهواز بود الهه وای دختر چ خوشگل شدی همیشه همینجوری باش خیلی بهت میاد سبدا بدبخت سعیدی گوشیشو ول کرده بود
و هی نگات میکرد لبخندی زدم ک سایت همسریابی شیدایی تهران چشمکی زد چند ساعتی از دور همیمون میگذشت عجیب دلم میخواست از این کافه برم بیرونو ی هوایی ب کلم بخوره تا از جام بلند شدم ک سایت همسریابی شیدایی تهران بلند گفت کجا میرم