داشت مارو کشون کشون می برد سمت در که در سالن باز شد و چند نفری با ساک ورزشی و کفش اسپرت زدن بیرون با دیدنشون زود وایستادیم و خودمون و زدیم به بی خیالی! وقتی از کنارمون رد شدن خوب نگاهمون کردن نیشاشونم تا بنا گوش باز بود وسط راه یکشون برگشت و گفت: من یه چیزی جا گذاشتم انگار می خواست صحنه رو واسه خودش دوباره تکرار کنه بی جنبه و برگشت سمت سالن!
آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو با رفتن پسرا گفت
آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو با رفتن پسرا گفت: بریم دیگه لباسشون و عوض کردن! ماهم سری تکون دادیم راه افتادیم سمت سالن سایت جدید همسریابی هلو اینام پشت سرمون اومدن وارد سالن که شدیم یه ده نفری هنوز اونجا بودن با دیدن ما یکشون صداشو نازک کرد و گفت: وای! که صدای خنده جمع بلند شد بی خیال رفتیم سمت زمین که صدای اومد و سر و صدای متلکا بالا رفت سهیل که با ساک ورزشیش ایستاده بود و با یکی دیگه حرف می زد با دیدن ما برگشت و رو به بقیه گفت: زود باشین دیگه بچه ها! اونام هی مزه می پروندن و کشش می دادن که نرن! سایت جدید همسریابی هلو رفت و روی یکی از نیمکت های کنار سالن نشست آدرس جدید سایت همسریابی هلو و دوستاشم کنار سایت جدید همسریابی هلو ایستادن و دست به سینه به پسرا که هنوز داشتن برای رفتن دست دست می کردن نگاه کردن
ولی آدرس جدید سایت همسریابی هلو بی خیال دستاشو زد به هم
ولی آدرس جدید سایت همسریابی هلو بی خیال دستاشو زد به هم و رو به من ورود به سایت جدید همسریابی هلو گفت: یالا بچه ها! و خودش دوید طرف سبد و یه توپ برداشت و شروع کرد ورود به سایت جدید همسریابی هلو کردن منم شالم و سفت کردم کیفشو انداخت یه گوشه و دویدیم دنبال آدرس جدید سایت همسریابی هلو سایت جدید همسریابی موقت هلو چندتا آدرس جدید همسریابی هلو کرد و بعدم یه پرتاپ که صاف افتاد تو سبد که صدای و دست از طرف پسرا اومد که چند تایشون داشتن می رفتن بیرون و سه چهار نفرشون هنوز کنار سهیل ایستاده بودن حالا داشت آدرس جدید همسریابی هلو می زد و سایت جدید همسریابی موقت هلو دستاشو به دو طرف باز کرده بود و داشت دفاع می کرد رو به سایت جدید همسریابی هلو اینا گفتم: بابا بیاین دیگه! شب شد! وقتی از دست آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو فرار کرد و به طرف سبد دوید و توپ و توی سبد انداخت