
سری در جهت تایید سخنانش تکان داده و گفتم: همین طوره. امسال برخلاف سالهای دیگه، عجیب سریع و بیوقفه میگذره. سوگند آهی کشید و همان طور که موهای زیر مقنعهاش را مرتب میکرد، گفت: اصالًدلم نمیخواد امسال تموم بشه. یه جورایی... دلم برای مدرسه و ایامی که ولی میدونی... توش داشتیم و خاطرات مدرسه تنگ میشه. بعد امسال هر کی میره یه رشته و یه دانشگاه و از هم جدا میشیم. نگاه دلخورش را به چشمان ثبت نام در سایت همسریابی شیدایی دوخت و ادامه داد: کالًداری یه رشتهی دیگه رو امتحان میدی؛ هنر رو. دانشگاه گیالنم که میخوای تو هم که بری... کنه ماهم بتونیم دانشگاه گیلان قبول شیم!
این سایت همسریابی با شماره هم، که تا آخر عمر بیخ ریش شماهام
خنده ای کرده و پاسخ دادم: اگه این سایت همسریابی با شماره هم، که تا آخر عمر بیخ ریش شماهام پس نگران من نباشید! او نیز خندید و پاسخ داد: اون که بعله، پس چی؟ فکر کردی ولت میکنیم؟! دستی به روی شانهام نشست و فردی سرش را روی شانه ام گذاشت و با شیطنت افزود: راست میگه! ما عمرا ولت کنیم، خودتم بخوای ولت نمیکنیم. اکیپ ما باید تا اخر پا برجا باشه، همه با هم مراحل زندگی رو طی میکنیم و به موفقیت میرسیم. لبخند زیبایی مهمان چهره ام و لبانم شد و به سوی سايت صيغه يابي شيدايي باز گشتم که او نیز چند قدمی از ثبت نام در سایت همسریابی شیدایی فاصله گرفت: به فدای تو بشم شیطونک!
امتحان چطور بود؟ شانه ای بالا انداخت و با حالتی طنز گونه پاسخ داد: از نظر خودم که عالی، تا ببینم نظر معلممون چیه؟! سایت همسریابی هلو نیز به جمعمان پیوست و با لحن سرخوشی افزود: میبینم که، جمعتون جمعه و گلتون کمه! هر سه مان خندیدیم و سوگند با شیطنت کالمش لب به سخن گشود: گلمون یا خنگمون؟! سایت همسریابی هلو لب گزید و با حالتی عصبی غرید: خنگ خودتی بی تربیت! سایت همسریابی با شماره خیلیم باهوشم.
خطاب به ثبت نام در سایت همسریابی شیدایی گفت
سايت صيغه يابي شيدايي همان طور که ابروهایش را بالا و پایین میکرد خطاب به ثبت نام در سایت همسریابی شیدایی گفت: آره خب، مگر اینکه خودت این رو بگی! سایت همسریابی هلو با حرص و عصبانیت پایش را بر زمین کوفت و جیغ زد: از لحن گفتار و رفتار این دو به خنده افتاده بودیم و سایت همسریابی با شماره همان طور که میخندیدم، خطاب به سايت صيغه يابي شيدايي وای، سايت صيغه يابي شيدايي! گفتم: بابا ول کن بچه رو، چرا اذیتش میکنی اخه؟ شانه ای باال انداخت و گفت: اذیت چیه؟