چه شرطی.؟ تو خونه دلم گرفته منو منو ببرین بیرون. احسان دلت گرفته یا شکلات خورت خواهری. منو سایت همسریابی دوهمدم آناهیتا خندیدم همزمان. باگفتن این حرف هردوتاشون. باشه بریم آماده شیم که ببرمتون یه جای توپ وباحال. آنا راست میگی سايت دوهمدم. معلومه که راست میگم. احسانم ادای آنارو در اورد و گفت راس میگی سایت دوهمدم. خیلی با نمک گفت اونقد که واقعا انگار سایت همسریابی دوهمدم صفحه اصلی بود.
سایت دوهمدم در تلگرام بود
داشتم میرفتم که آماده شم هنوز از اتاق بیرون نرفته بودم که گوشیم زنگ خورد. سایت دوهمدم در تلگرام بود جواب دادم الو. بگو. من هنوز کره ای رو خوب یاد نگرفتم چی میگی؟ نه نمیام مگه قرار نشد یه روز با دوستام باشم از فردا کارم شروع میشه. میگم نه داشت دیگه واقعا زور میگفت من بیام توجشن کسایی که زبونشونو نمیفهمم که چی بشه. سايت دوهمدم تو نامزد منی و اینم حق منه ب جهنم بگو کار داشته. دوستاتو دیدی شروع کردی باید حتما بیای واگرنه میگن به ددی عشقم.
در ضمن با من خوب حرف بزنم بازم باشه منتظرم بیا از زور عصبانیت دستمو مشت کردم و گوشی رو قطع کردم خجالت میکشیدم بهشون نگاه کنم واسم سخت بود. از اتاق خارج شدم رفتم تو حموم یه دوش گرفتم اومدم بیرو یه لیوان آب پرتغال رو کنسول توی اتاق بود این کار فقط میتونه کار سایت همسریابی دوهمدم صفحه اصلی باشه کاش بد بود کاش دلیلی دست دلم میدادم که ازش بدم بیاد. اما نبود...
صدای سایت دوهمدم ثبت نام از پایین میومد
صدای سایت دوهمدم ثبت نام از پایین میومد میدونه چقدر از رفتارش و کاراش بدم میومد. هرچند چهره ی زیبایی داشت اما همه چیز تو دنیا چهره زیبا نیست لااقل من اینو خوب فهمیده بودم. با بی حوصله گی کت و شلوارمو پوشیدن موام زدم یه طرف خیلی ساده ساعتمو دستم انداختمو بعد کراواتو زدم کفشامو پوشیدمو رفتم پایین بله بازم خانم لباس مجلسی پوشیده خیر سرش واقعا این از این لباس پوشیدن چه لذتی میبره از لباس کوتاه متنفر بود.
سایت دوهمدم در تلگرام متوجه من شد
اینکه کلا لباسش سرو ته یه وجب بود.از پله ها رفتم پایین که سایت دوهمدم در تلگرام متوجه من شد و با لبخند اومد طرفم. سلام عزیزم. اومد جلو و آروم گونه امو بوسید و دستشو دور بازوم حلقه کرد. امیر و سایت همسریابی دوهمدم ورود تا حدودی این صحنه واسشون زیاد مهم نبود اما بازم جا خورده بودن. سایت همسریابی دوهمدم آناهیتا که معلوم بود عصبیه.اما هیچی به روش نمیاره متوجه سایت ازدواج دوهمدم جدید نشده بودم....اه.. اصن بزار ببینه همون بهتر که فکر کنه بهش علاقه ندارم.
سرشو انداخت پایین هیچی ازش مشخص نبود با همه کردم و گفتم بریم خانم. باهم از در خارج شدیم و رفتیم سمت خونه دوست سایت دوهمدم ثبت نام بریم عزیزم. سایت ازدواج دوهمدم جدید. .. سایت دوهمدم جلو چشام رفت با اون دختردیگه عادی شده واسم هر کسی تو دنیا یه طوری باید عذاب بکشه هرکسی تو دنیا باید یه طوری بسوزه سوختن منم این بودو هست میدونم سخته اما من خیلی چیزارو وحمل کردم. منو عسل رفتیم تو آشپز خونه وشروع کردیم ب درست کردن خورش قیمه.
دوس داشتم به سایت دوهمدم فکر نکنم من سهم سايت دوهمدم نبودم وسایت دوهمدم در تلگرام هم مال من نبود باید زندگیمو میکردم. تو فکر بودمو شرو کردم به درست کرد غذا البته به کمک عسل. عسل: آنا تو چطوری تونستی ریلکس باشی که سایت دوهمدم ثبت نام اونطوری با سايت دوهمدم بره هرچی نباشه تو زنشی،چی باید نیگفتم من فقط یه شناسنامه ای زنش بودم.هیچ وقت هیچی بین منو سایت دوهمدم نبود.که اسمشو بزارم رابطه