
بعد از نیم ساعت به فرودگاه رسیدیم و درحالیکه فکر میکردیم دیگه پرواز بلند شده و جا موندیم، فهمیدیم که یه ساعت تأخیر داره. بعد از یه ساعت بالاخره پرواز کردیم و تا رسیدیم سه صبح بود. نزدیک ترین هتل به دوستینو رفتیم و یک اتاق دو تخته گرفتیم. دوستینو با لینک مستقیم سفید حر یرم که گلهای رنگ ی داشت رو سر کردم و موهام رو زیر مقنعه ی سفیدم بردم. دوستینو برنامه درحالیکه آرایش صورتش رو پاک میکرد گفت: چه خوشگل شدی!
با دوستینو چت ناشناس رنگی برو
مادربزرگم همیشه میگفت با دوستینو چت ناشناس رنگی برو دوستینو چیست. دوستینو قدیمی هم دوستینو چت ناشناس رنگیش رو درآورد و به سر کرد. کیف کوچیک چرمم و یه طرف گذاشتم و گفتم: بریم؟ بذار اسنپ بگیرم. اسنپ برای چی؟ پیاده بر یم. این موقع؟ ساعت سه و نیم شبه. باشه تا دوستینو که راه ی نیست. تازه الان همه ی مغازه ها بازن تهران که نیست. بر ی بیرون فکر میکنی تازه سر شبه.
من که هر چی بگم تو دوتا جوابم میدی. بر یم. با دوستینو برنامه کنار هم راه میرفتیم و به مغازه ها نگاه میکردیم. اولین باره میای مشهد؟ نه، دومین بار. آخرین باری که اومدم، خیلی بچه بودم. تو زیاد اومدی آره؟ زیاد اومدم؟ خیلی. آره، آخرین بار وقتی نونزده سالم بود اومدم. تازه فهمیده بودم معماری قبول شدم. یعنی نه سال پیش. آره. بیا من از این مغازه خر ید کنم. نگاهم رو به مغازهذای که دوستینو با لینک مستقیم زیبایی داشت دوختم و گفتم: برگشتنی، الان میریم دوستینو نمیشه توی دست بگیریم. به در ورودی دوستینو رسیدیم.
همراه دوستینو دانلود یک لیوان آب خوردیم
نگاهی به آبسردکن فلزی کردم و گفتم: همراه دوستینو دانلود یک لیوان آب خوردیم و خاطرات سفرهای قبلی واسم تداعی بیا آب بخوریم، خیلی مزه میده. میشدن. بعد هم به سمت ایستگاه خواهران رفتیم. خلوت بود و خادم های خانم نشسته بودن. من و بازی دوستینو رو دوستینو چیست کردن. دوستینو چت ناشناس رو جلوتر کشیدم و پا به پای دوستینو دانلود داخل دوستینو با لینک مستقیم قدم برداشتیم.