
با ایستادن ماشین دم در خونه دیگه حرفی نزدم و پیاده شدم. موقع خواب حسام پیام داد که همسریابی آغازی نو صفحه اصلی چند بار باید بهت بگم سایت جدید همسریابی آغازی نو و تو تا نخوایم هیچ کس نمیتونه بینمون رو خراب کنه. ببخشید و من یادم رفته بود که همسریابی آغازی نو صفحه اصلی نمیدونه. من هم بهش گفتم مشکلی نیست و بالاخره باید میفهمید حالا هم که این جوری فهمید.
تقریبا دو هفته ای گذشت و رابطه ی من و سایت همسریابی آغازی نو از اون شب کمتر شد. حسام هم هر شب پیام میداد که اگه قصدم رفتن باید برم شرکتشون. سايت همسريابي آغازي نو هم فعال حوصله ی فکرکردن به بورسیه رو نداشتم.
امروز داخل شرکت تازه جلسه تمام شده بود و فقط من و همسریابی آغازی نو، سایت همسریابی آغازی نو و مهرشاد مونده بودیم توی اتاق جلسه که سروکلهی حسام پیدا شد. بعد از سالم و احوال پرسی دوباره اون بحث مسخره رو شروع کرد. حسام: شبنم خانم اگه بخواید برید باید بیاید چندتا امضا بدیدها... یه وقت دیر میشه. راست هم میگفت بدبخت. دوهفته هست که علاف خودم کردمش.
همسریابی آغازی نو صفحه اصلی: شبنم نمیاد
بله ح... همسریابی آغازی نو صفحه اصلی: شبنم نمیاد. همسریابی آغازی نو... علی دستم رو گرفت و برد توی بالکن طبقهی همکف. علی: علی چی شبنم؟ همسریابی آغازی نو چی؟ تو چرا داری جای سايت همسريابي آغازي نو تصمیم میگیری؟ همسریابی آغازی نو صفحه اصلی: چون که سایت جدید همسریابی آغازی نو شوهرتم. سایت همسریابی آغازی نو ماه دیگه تیرماه، مدت زمان صیغهی سه سالمون تمام میشه. چه شوهری؟
تو با ورود به سایت همسریابی آغازی نو نسبتی نداری.
تا اون موقع دیگه تو با ورود به سایت همسریابی آغازی نو نسبتی نداری. همسریابی آغازی نو: آفرین چیزهای جدید میشنوم، بگو ببینم دیگه چی رو ازم پنهان کردی؟بهت بگم اما تو معلوم نبود اون شب اگه ورود به سایت همسریابی آغازی نو نمیدیدمش کی میخواستی بهم بگی.