سر پا وایستاده بودم و به گلای قالی زل زده بودم من این بدبختو این چند روز دفتر صیغه یابی در مشهد حرصی کرده بودم.. ..باتوامآ.... معلوم بود خنده اش گرفته دستی دور دهنش کشیدو گفتجانم. ..داداشی گوشم هست شما وقتی بدو بی راهت تموم شد منم توضیح میدم. بفرما تموم شد. حالا بگو. امیر و دفتر صیغه یابی کرمانشاه هستن؟ اره هستن. کیفمو برداشتمو و رفتم سمت در.
دفتر صیغه یابی قم فکر نکنی با این کارا یادم میره
دفتر صیغه یابی قم فکر نکنی با این کارا یادم میره دیشب نبودیا... رفتم تو راه رو ودر اتاقاشونو زدم. و از همونجا گفتم بچه ها بیاید پایین.. ... چند دقیقه بعد اومدن و همه دور هم نشسته بودیم امیر که کلا نگاهم نمیکرد حرفم نمیزد. عسلم ساکت بود دفتر صیغه یابی شیراز. حق داشتن این دوروزی که دفتر صیغه یابی قم رفته بود هیچ رفتار خوبی از کارمندای شرکت ندیدیم. در کیفمو باز کردم چند تا فلش تو یه جعبه بود گذاشتم رو میز عسلی. من دیشب خونه دفتر صیغه یابی بودم.... یهو هم زمان سه جفت چشم چرخید سمتم.
بی تفاوت بهشون ادامه دادم. دیشب بعد از یکم گشتو گذار تو شهر دفتر صیغه یابی مشهد ازم خواست که برم دفتر صیغه یابی تهران شون منم از شب قبل نقشه شو کشیده بودم. رفتیم خونه ی دفتر صیغه یابی خونه دفتر صیغه یابی در مشهد بزرگ با کلی تجملات. بعد کلی خوش و بش عکس های خانوادگیشو ازش خاستم هدفم همین بود که لپ تاپشو بیاره.لپ تاپو که اورد و شروع کرد به معرفی کردن خونوادش. من نمیدونم مشکلش چی بود که همش سرفه میکرد.
از قبلم متوجه شده بودم که گاهی اوقات سرفه میکنه اما همیشه میگفت چیز مهمی نیست مال سرماست اما دیشب دفتر صیغه یابی اصفهان سرفه کرد. یهو دستمالی که جلو دهنش گرفته بود خونی شد. منم ادای نگرانارو در اوردم مث پروانه دورش میچرخیدم حتی نمیزاشتم یه کارگر آب بیاره نزدیکش خودم حتی آب بهش میدادم. دفتر صیغه یابی شیراز هم از این توجه بدش نمیومد و اجازه نمیداد که کسی نزدیکم بیاد یه قرص خواب آور از اونایی که خودم این چند روزه میخورم بهش دادم و نزدیکای ساعت 3 خوابید. منم از این موقعیت استفاده کردم. هرچیز ربط و بی ربط تو لپتاپش بود در عرض یه ساعت ریختم داخل این فلشا. وبعدشم تا دوساعت دیگه موندم و تا همین یه ساعت پیش که برگشتم الانم ساعت هشت صبح. هستم در خدمتتون.
واقعا دفتر صیغه یابی مشهد اون شب بن کل عوض شده
کلی از داستانو کرده بودم واسشون چون واقعا روم نمیشد توضیح بدم که دفتر صیغه یابی اون شب تو خودش بودشاید واقعا دفتر صیغه یابی مشهد اون شب بن کل عوض شده و دفتر صیغه یابی شیراز همیشه نبود دفتر صیغه یابی اصفهان با احترام باهام رفتار کرداعتراف کرد به تمام کارایی که کرده بود و اینکه حالا از دین من خوشش اومده بود. واسش دفتر صیغه یابی اصفهان جذاب بود که تو دین ما یه زن باید چطوری رفتار کنه و پای بند یه نفرباشه و فقط زیباییشو واسه یه نفر به رخ بکشه. میگفت دوست داره شه.... نمیدونم چرا اون شب اشکایی که دفتر صیغه یابی مشهد واسه خودش میریخت باعث شد اشک منم در بیاد دفتر صیغه یابی قربانی طلاق و هوس بازی پدر و مادری شد که از اول با یه عشق پوچ ازدواج کرده بودن و هردوشون تنوع طلب بودن. با این همه داریی که دفتر صیغه یابی مشهد داشت و محبوبیت بین دخترای اطرافش هیچ وقت فکر نمیکردم از درون همچین آدمی باشه