ولی هر وقت به هر دلیلی برنامه دوستیابی میکو خونه ی نگین یاد تمام اون لحظات توی ذهنم مرور میشه تک تک دقایق و قسمتاش رسیدم دم مطب یک ربع دیر کرده بودم با عجله رفتم داخل مطب سلم ببخشید دیر شد سلم خانم نرم افزار دوستیابی میکو اشکال نداره بفرمایید داخل دکتر منتظرتونه تشکر کردم و وارد مطب دکتر شدم سلم کردم و نشستم بعد از گرفتن تست ورزش و نوار قلب نگاهی بهشون کرد و سری تکون داد رستا جان حواست اصل به قلبت نیست ها این چه وضعیه به جای اینکه بهتر شی قلبت بد تر میشه چه فرقی میکنه خانم زمانی!
برنامه دوستیابی میکور تو هنوز سنی نداری
من برام مرگ عروسیه با دانلود برنامه دوستیابی میکو اوضاع رفتنم بهترین اتفاق ممکنه برنامه دوستیابی میکو حرفا چیه ؟ تو چرا این حرفارو میزنی ؟ برنامه دوستیابی میکور تو هنوز سنی نداری ک و. .... یکم باهام حرف زد و داروهامو عوض کرد ازش تشکر کردم سوار ماشین شدم و با افکار مختلفی رسیدم خونه توی تمام راه فقط یک تصمیم گرفتم من رستا نرم افزار دوستیابی میکو یا آیناز آریا منش از امروز برای همیشه میشم یک سنگ سخت و نفوذ ناپذیر تمام افکارم باید متمرکز به شرطم با آرتام باشه تامبادا ببازم و دلمو بدم دست آرتام از امروز احساس من برای همیشه خاموش میشه و هیج آتشی نیست که بخواد به دامن احساسم شعله بندازه هیچ کس هم نمیتونه زندگیمو به تاراج ببره من از امروز برای همیشه عوض میشم، میشم مثل یک مخدر که بقیه برای به دست آوردنم جون بدن و خون بریزن من برای همیشه عوض شدم برای همیشه. ...........
نصب برنامه دوستیابی میکو چهار روز از اون اتفاق شوم
نصب برنامه دوستیابی میکو چهار روز از اون اتفاق شوم و برنامه دوستیابی میکوم کاوه گذشته بود توی ماشین بودم و دانلود برنامه دوستیابی میکو میکردم برنامه دوستیابی میکو بعد از اون اتفاقی که افتاد یک کلمم حرف نزده و فقط با حرفام اشک میریزه امروزم بدون حرف سوار ماشین آرتام شد و هرچی گفتم بیا تو ماشین محلم نداد با اینکاراش فقط دارم آب میشم مثل شمعی شدم که به دست آتش ذره ذره آب میشه ساعت هشت صبح بود که رسیدیم به خونه خواستم نصب برنامه دوستیابی میکو رو بغل کنم و ببرمش بالا که راهشو کشید و رفت از توی زندگیت یک نذری بکنی و بعدش پشیمون بشی ولی به خودت بگی که ارزششو داشت! مثل من که نذر کردم اگه برنامه دوستیابی میکو برگ رده غرورمو واسه ی همیشه کنار میزارم من غرورمو نذر مهسا کردم!!!! !
رفتم بالا لباسامو عوض کردم و کت شلوار رسمی پوشیدم از بقیه خداحافظی کردم و با مدرکایی که داشتم و توی این چهار روز به دست آورده بودم از رفتار نسنجیده ی به رفتم تا ببینم قضیه چی بوده ؟؟؟ با رسیدن به از توی آینه بغل نگاهی به خودم انداختم و بعد از صاف کردن کتم و برداشتن مدارکی که داشتم از ماشین خارج شدم و بعد از قفل کردن ماشین راه افتادم سمت ! بعد از نشون دادن کارت شناساییم به که جلوی در بود وارد محوطه اصلی شدم و به سمت ساختما اصلی رفتم. نرم افزار دوستیابی میکو همیشه خالی بود و جز سرباز و چند تا ارباب رجوع کس دیگه ای رو نمیدیدم و گرنه اونم شنبه اول هفته خلوت بودن غیر ممکن بود! دَرِ تک تک اتاقا رو نگاه میکردم تا ببین اتاق برنامه دوستیابی میکور این مجموعه کجاست ؟ دانلود برنامه دوستیابی میکو سمت که دم در اتاقی که تابلوی بالاش نشونی جایی که من میخواستم بود رفتم دستمو گذاشتم روی شونش متوجه نشد سرفه ی مصلحتی کردم به سمتم برگشت و با بی خیالی گفت: بله ؟ تعجب کرده بودم این دیگه چه مدلش بود ؟ اتاق برنامه دوستیابی میکود این مجموعه اینجاست ؟