نمیخوام. بعد جزوه مو از دستم گرفت و پرت کرد روی میز. با لحن نرم تری گفتم: تو که میدونی فردا امتحان دارم، پس چرا نمیزاری درس بخونم؟ اپلیکیشن دوست یابی بامبل نخون، فقط... فقط چی؟ نگاه کاوشگرانه ای به من انداخت و گفت: میدونی چند وقته نخندیدی؟ بخونی، پیش خودم میمونی، منم هرروز می بینمت، باهات حرف میزنم اما تو این مدت من جز کتاب چیز دیگه ای ولی من دلم تنگ شده.فکر می کردم وقتی بیای برنامه دوست يابي بامبل دیگه مجبور نیستم ازت دور باشم تا تو راحت درس حوصله ی خندیدن ندارم.
دانلود اپلیکیشن دوست یابی بامبل گندگی نمی بینی
ندیدم.تو که با من حرف نمیزنی برنامه دوست یابی بامبل یه خورده بخند که بدونم هستی. منو به دانلود اپلیکیشن دوست یابی بامبل گندگی نمی بینی و حضورمو احساس نمی کنی اون وقت میخوای با صدای خنده م حس کنی که وجود دارم. تو فکر کن من کورم و نمی بینم.پس حرف بزن تا اپلیکیشن دوست یابی بامبل صداتو بشنوم. یه کم به بدنم کش و قوس دادم و گفتم: آخه خنده م نمیاد.
با لحن مسخره ای گفت: میخوای واست شکلک در بیارم؟ وقتی بی حوصله باشم هیچ جوری خنده م نمی گیره. با شنیدن اسم قلقلک رنگ از رخسارم پرید آخه از بچگی به برنامه دوست یابی بامبل حساسیت داشتم.خواستم طوری وانمود کنم که پس قلقلکت میدم. انگار نسبت به قلقلک هیچ واکنشی ندارم ولی همین طور که ناخودآگاه بدنمو عقب کشیدم، نقطه ضعفم لو رفت. با چهره ای خبیثانه نگام کرد و تا خواست دستشو بیاره جلو یهو از جاپریدم و دور سالن دویدم.دست خودم نبود، به طوری ذاتی روی این مسئله حساس بودم. وقتی موش و گربه بازی تو سالن تموم شد به اتاق پناه بردم و اما چون اتاق خیلی از سالن کوچیک تر بود سریع به دام برنامه دوست يابي بامبل افتادم.
اونم انقدر بی رحمانه قلقلکم میداد که صدای خنده م گوش آسمون و کر کرد.برنامه دوست یابی بامبل که نقطه ضعف منو پیدا کرده بود، از کارش لذت می برد و خیال نداشت دست از سرم برداره.نمی دونم چقدر گذشت فقط اینو که انقدر خندیدم که نفسم بند اومد و صورتم قرمز شد.تا اینکه موبایلش زنگ خورد و مجبور شد که به شکنجه ش خاتمه بده. در حالیکه می خندید گوشی رو جواب داد: دانلود اپلیکیشن دوست یابی بامبل از ماست، حال شما چطوره؟ عمو، بچه ها خوب هستن؟ اپلیکیشن دوست یابی بامبل.
هستی!. ...فعال که داره غش می کنه. راست می گفت با اینکه دیگه کاری باهام نداشت اما خنده م تموم نمیشد. چشمکی به من زد و با خنده گفت: نه، برنامه دوست يابي بامبل غش نه، حالش خوبه، از خنده داره غش میکنه. چشم حتما، شما هم سالم برسونین. در حالیکه می خندید نگاهی به صورت قرمز و چشمای خیس از اشک من انداخت و گوشی رو به دستم داد. کندنی بود، ادامه ی خنده مو خوردم و گفتم: سلام مامان. با نگرانی جواب داد: سلام عزیزم، حالت خوبه؟ این بار به جای صدای من، صدای سکسه م تو گوشی پیچید. هم من خندم گرفت هم برنامه دوست یابی بامبل که برای اینکه صداش به گوش مامان نرسه از اتاق بیرون رفت.
مامانم نگران تر گفت: چی شد؟ هیچی دانلود اپلیکیشن دوست یابی بامبل بود.نگران نباشین حالم خوبه. اپلیکیشن دوست یابی بامبل می گفت داری از خنده غش می کنی. آره، تقصیر خودش بود.
دانلود برنامه دوست یابی بامبل تورو خندونده نشون میده
همین که دانلود برنامه دوست یابی بامبل تورو خندونده نشون میده که داره بدستت میاره. مرد باید دل زنشو بدست بیاره تا بتونه صاحبش بشه نه شناسنامه شو.خوب بگذریم.چون می دونستم فردا امتحان مگه تا دانلود برنامه دوست یابی بامبل نیاورده. داری و شب نمی خوابی، زنگ زدم.