رویا موهای اون بنده مثل دندونای خانمهای آماده ازدواج موقت سفیده با حالت هیجانی گفت: وااای چه جذاب لبم را از خنده گزیدم و رویا خانمهای متقاضی ازدواج موقت مسخره بازی های اول صبح بود رویا بس کن هلن یه ذره به خودت بیا بیست و پنج سالته دختر، یه دوست ی چیزی آخه خسته نشدی از این زندگی کوفتیت ؟!
اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان عاشق این زندگی
خندیدم و گفتم: اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان عاشق این زندگی کوفتی ام بس که دیوونه ای، شب بیا این وری لقمه ای کره و عسل دهانم گذاشتم و گفتم: تا ببینم چ ی بشه اینقدر ناز نکن پاشو بیا آقای نبات ی رو هم بیار! چشمانم را در کاسه چرخاندم و گفتم: رویا اینقدر اسم اون بیچاره رو نیار اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در قم و بچه داره عه ؟؟
اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت بروجرد شام نپزم
حیف شد هرچند اگر زن و بچه هم نداشت از تو بخاری بلند نمیشد.. . امشب پاشو بیار چند پرس غذا هم بیار اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت بروجرد شام نپزم دیگه چشم چیز دیگه ؟ کمی مکث کرد و با حالت با مزه ای گفت: دیگه که.. .کادو شوهرمو یادت نره خندیدم و گفتم: امروز مگه من وقت کادو خر یدن برای اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان دارم ؟ به من مربوط نیست، نخر یدی نیا! با خنده سر تکان دادم و تماس را قطع کردم و پیامی که از طرف فرز ام آمده بود را باز کردم من امروز میام رستوران چشمانم را روی هم فشردم و این پسر عکس خانمهای متقاضی ازدواج موقت دیوانه نکند خوب است خانمهای متقاضی ازدواج موقت سبزی هایی که روزانه میرسید.
را نگاه کردم مثل همیشه تازه بودند اما یکی از سبد های گوجه فرنگی قاطی داشت که یادداشت کردم تا رسیدگی کنند خانمهای آماده ازدواج موقت کاهو را مزه کردم و گفتم کمی چاشنی اش را بیشتر کنند لیست دسر های امروز را اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در قم نبات ی دستم داد و اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت بروجرد پاناکوتا توت فرنگی را حذف و پودینگ شکالت ی را اضافه کردم با صدایی که فامیلم را خطاب کرد ناخوداگاه چشمانم بسته شد خانم زند؟
چرخ خوردم سعی کردم آرامشم را حفظ کنم و لبخند بزنم، جواب سالمش را دادم و به اتاقم دعوتش کردم و دستور دمنوش بابونه دادم رو به رویش روی مبل چرم سفید نشستم و پا روی پا انداختم موهای بلندش که همه را به عقب داده بود و ریش مشک ی اش که سنش را بیشتر از آنچه بود نشان میداد جناب سفیری فکر کنم دیروز پشت تلفن جواب تون رو گرفته باشین ولی جواب تو اون ی نبود که انتظارش رو داشتم!
ابروهایم با آنی خانمهای آماده ازدواج موقت پرید و گفتم: معلومه که به نه شنیدن عادت ندارین، توی زندگی تون جواب منفی کم شنیدین ؟ دستی به ریشش کشید و گفت: فکر کردم اونقدری از عالقه ام بهت گفتم که دیگه نه نشنوم ولی فقط شما از عالقه تون گفتین...
پس خانمهای متقاضی ازدواج موقت چی؟ به مبل تکیه زد و کمی خیره ام شد، تقه ای به در خورد و یکی از خدمه لیوان های عکس خانمهای متقاضی ازدواج موقت را جلویمان گذاشت و رفت خم شدم لیوانم را برداشتم و او هنوز خیره ام بود، نگاهم را اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان کشیدم و گفتم: بفرمایید سرد میشه بدون اینکه به حرفم توجه کند کمی به جلو خم شد و گفت: بیا یه مدت با هم باشیم اگه شناخت ی پیش بیاد حتما هم شکل میگیره نگاهی به چشمان سیاهش انداختم، جرعه ای از دمنوشم خوردم و خانمهای آماده ازدواج موقت آرام و خونسرد گفتم: خیلی به خودتون مطمئن هستین گوشی موبایلش ویبره زد، نگاه ی به صفحه اش انداخت و بدون اینکه جواب بدهد گذاشتش روی اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اراک بین مان، تماس قطع شد و او لب باز کرد چیزی بگوید