بعد کم کم یاد شوخیهام و « دوستت دارمهایی » که حرفهای عاشقانه برای عشقم گفته بودم. بعد یهو داد خندههام میفتی...
یاد میزنی.. . دستم و بلند کردم، رو به جلو بیهدف تکون دادم و جیغ زدم: نه نه خاک نریزید، من هنوز بهش نگفتم که چهقدر دوستش دارم! بغض توی گلوم عصیان به حرف های عاشقانه برای عشقم در چت کرد و چند لحظهای صدای بلندش رو از حنجرم بیرون انداخت با دست اشکهای شوری که به توی دهنمم وارد شده بودند رو گرفتم و با سرسختی ادامه دادم. تو داد میکشی ولی هیچکی به حرفات گوش نمیده اون موقعست که تو بغض میکنی، تو گریه میکنی تو دیدنی میشی!
میگی ایکاش بهش نامردی نمیکردم و در عوض صادقانه عاشقش میموندم.
اون روز تو حرفهای عاشقانه به عشقم
آب دماغم رو محکم بالا کشیدم و همونطور که با سر آستینهام خیسی صورتم رو میگرفتم؛ لبخند کشندهای زدم و آهسته گفتم: اون روز تو حرفهای عاشقانه به عشقم اما حرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه آروم جملات عاشقانه برای عشقم دلتنگی! تو گریه میکنی ولی من لبخند روی لبمه. مثل همهی بدبختیهام تموم بشه، دردهام و دلتنگیهای شبانگاهیام... بغضهام. خیلی جالبه، نه؟!
سوالی به حرف های عاشقانه برای عشقم در چت که شونههاش بر اثر تنفسِ سخت، بالا و پایین میشد نگاهی کردم و با دنبال کردن جملهام بود که دست حرفهای عاشقانه برای عشقم روی دهنش نشست. چون اون روز دیگه من گریه نمیکنم!. . .
چشمهام آشوب نمیکنند برای جملات عاشقانه برای عشقم جدید!
خیلی جالبه که اشکهام با هر تلنگری توی چشمهام آشوب نمیکنند برای جملات عاشقانه برای عشقم جدید! وای عجب روزی میشه، دلم دیگه قرار نیست برات تنگ بشه! دستی به چونهی لرزونم کشیدم و کوشیدم کمر خمیدهام رو صاف کنم. میگم یه وقت منتظر حرفهای عاشقانه به عشقم نباشی؛ من از تو طلق نمیگیرم نه.
من از حرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه دنیای لعنتی با آدمای مزخرفش طلق میگیرم! چشم چرخوندم تا تصویر تکراری حرف های عاشقانه برای عشقم در چت که توی سکوت شناور بود رو نبینم، که با جای خالی بهار روبه رو شدم. جایی از قسمت چپ سینهام به شدت سوخت و صدایی توی گوشهام خوند: حرفهای عاشقانه برای عشقم الان میره پی بهارش! چنگی به شقیقه هام زدم و دندون سابیدم. همه ی وجودم از بیوفایی حرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه بستوه اومدند انگار! با شنیدن صدای مرتعش و دورگهاش مردمکهام بیاختیار به طرفش دویدند.
اون نرفت دنبال جملات عاشقانه برای عشقم جدید... نرفت! چه خبر خوشایندیِ ولی نه برای دل مردهی من! انگشت سبابهاش و مقابل من حرکت داد و با جدیتی که فقط از سرگرد حرف های عاشقانه برای عشقم در چت فرزین پیدا میشد شروع کرد به حرف زدن. جملات عاشقانه برای عشقم دلتنگی!. .. به وندی جملات عاشقانه برای تولد عشقم داری اشتباه میکنی اصل اونجوری نیست که تو میگی!
من دوستت دارم این زندگی رو هم دوست دارم. خرابش نکن رستا! پس خرابش نکنم؟! هنوزم دوستم داره! بیرمق پلکی زدم که یهو چنگی به موهای ژولیدش کشید و با وقاحت تمام حرفهای عاشقانه برای عشقم رو پشت سر هم ردیف کرد، که باعث شکستن زانوهام شد. بعدشم، فکر نکنم وجود زن دیگهای توی خونهام که همسرمه مشکلی داشته باشه زانو هم دیگه نتونستند به وزنم تاب بیارند و زمینم زدند. حقیقت داشت، بهار همسرشه! پس چرا میگه خرابش نکن وقتی خودش تیشه به ریشهی زندگیمون زده؟! چرا واقعا؟! قلبم که احساس حقیری میکرد بیسر و صدا توی گوشهای از سینهام برخلف میلش داشت ضربان میزد و هر از گاهی با خونی که جملات زیبا عاشقانه برای عشقم میکرد، درد و غم رو به چشمهام میرسوند.