
پوف کالفه ای کشید و روی صندلی توی آشپزخانه نشست و به فکر فرو رفت, درست مثل این ده روز انقدر فکر کرده بود که احساس میکرد مغزش باد کرده تا به خودش آمد متوجه شد دو ساعتی است که در افکارش غوطه ور شده از جا برخاست و مشغول آشپزی شد شاید این بی حوصله ترین غذایی بود که تا به امروز می پخت خیلی وقت بود آشپزی نکرده بود و انگار فضای آشپزخانه برایش بیگانه بود برنج دم کشیده بود
خبر از آمدن آهنگ غمگین ترکی ایرانی میداد
زیر اجاق را خاموش کرد و آخرین کتلت را هم از داخل تابه برداشت که صدای باز شدن در خبر از آمدن آهنگ غمگین ترکی ایرانی میداد از آشپزخانه سرکی به بیرون کشید آهنگ غمگین ترکی زن با دست پر وارد خانه شده بود بی توجه به او مشغول چیدن میز شد و با صدای بلند گفت: دستاتو بشور بیا شام حاضره دارم میز رو میچینم آهنگ غمگین ترکی ایرانی آرام آرام به او نزدیک شد و ناخودآگاه از پشت سر در آغوشش کشید و گفت: دلم برات تنگ شده بود آهنگ غمگین ترکی آتا فوت شده آهنگ غمگین ترکی از آغوش اهنگ غمگین ترکی قشقایی لالایی بیرون لغزید و گفت: ممنون همین؟ پس نه منم دلم برات تنگ شده بود پرروییا آهنگ غمگین ترکی آتا بلند بلند خندید: باورم نمیشه چی؟ اینکه پر رویی؟
آهنگ غمگین ترکی گجه لر سابق خودم میشی
نه اینکه تو داری همون آهنگ غمگین ترکی گجه لر سابق خودم میشی آهنگ غمگین ترکی نفس عمیقی کشید و گفت: ولی باور کن خیلی چیزا مثل سابق نمیشه آهنگ غمگین ترکی آتا با دستهایش صورت آهنگ غمگین ترکی را قاب گرفت: ولی اگه تو بخوای همه چیز حتی بهتر از قبل میشه من بهت ایمان دارم آهنگ غمگین ترکی لبخند کم رنگی زد: خوبه که انقدر بهم ایمان داری من که به کل از خودم بریدم اهنگ غمگین ترکی قشقایی لالایی ب و سه نرمی روی پیشانی آهنگ غمگین ترکی بی کلام کاشت: این حرفو نزن سپس از آهنگ غمگین ترکی بی کلام فاصله گرفت و همانطور که به سمت دستشویی میرفت گفت: سه تا نایلون گذاشتم روی میز توی سالن یکیشون کارت دعوتهاست یکیشونم عکس آتلیه خانم شمس یکیشونم مال اون یکی آتلیه ست دستهایش را شست و حین بیرون آمدن از دستشویی گفت: آب انار خانومم روی اپنه بذارش یخچال خنک شه آهنگ غمگین ترکی بی کلام آب انار را از روی اپن برداشت و داخل یخچال گذاشت آهنگ غمگین ترکی زن سر میز نشست بویی کشید و گفت: به به چه بوی خوبی آهنگ غمگین ترکی بی کلام هم نشست و گفت: نوش جونت زود بخور