با صدای بوق از فکر و خیال خارج شدم و به ماشین خیره شدم، راستش همسریابی هلو ورود از مدل ماشین سر در نمیارم، فقط بگم که مدل بالا و مشکی بود. شیشه ی ماشین پایین کشیده شد و یک مرد خوش تیپ نمایان شد، اون هم کی؟ همسریابی هلو خان، جناب همسریابی هلو با عکس جدیدم. سلام همسریابی هلو تلگرام، بفرمایید. کمی به اینور و اونور نگاه کردم، مونده بودم جلو بشینم یا عقب از آخر
همسریابی هلو در جلو رو برام باز کرد
همسریابی هلو در جلو رو برام باز کرد ودوباره گفت: استخاره می کنی بپر دیگه. از لحن صمیمیش کمی حرصی شدم ولی با این وضع سوار شدم و جوابش رو محکم دادم: سلام عرض شد جناب همسريابي هلو، انتظار نداشته باشید که همین اول راه باهاتون کنار بیام، همسریابی هلو با عکس از همسريابي هلو و این مسخره بازیا بدم میاد، هزار بار هم به همسریابی هلو گفتم اما گوشش بدهکار نبود نمیدونم شما از کجا پیداتون شده ولی دلتون خوش نباشه که همسریابی هلو با عکس باهاتون کنار بیام آقای محترم.
همسریابی هلو با عکس هم انتظاری ندارم
خیلی خونسردانه در حالی که به سمت مدرسه می روند گفت: همسریابی هلو با عکس هم انتظاری ندارم، دور برت نداره همسریابی هلو تلگرام، همسریابی هلو با عکس فقط کارم رو انجام میدم حالا دقیق تر بگو مدرست کجاست تا برسونمت خانم. پوفی کردم و آدرس دقیق همسریابی هلو همدان رو بهش دادم، بعد گفتم: همسریابی هلو ورود دور برم نداشته شما اشتباهی منظورم رو متوجه شدید
همسریابی هلو ورود فقط...
همسریابی هلو ورود فقط... وسط حرفم پرید: خیلی خب، اصلا شما درست می فرمایید.حالا بزارید کمی بیشتر هم رو بشناسیم، هوم؟ همسریابی هلو شیراز رو بالا انداختم و گفتم: بشناسیم؟هه فکر کنم همسریابی هلو تلگرام کاملا در اختیارتون گذاشته همه چی رو. همسریابی هلو تک نگاهی بهم انداخت و گفت: اما نگفته بود، زبون درازی داری.دیشب که زیاد