
رضا شیشه رو داد پایین و گفت: ولی خوب در رفتیم ها! خندیدم و هیچی نگفتم ولی میدونست چه قدر از اومدن این مهمون ناراضی بودم. سایت ازدواج موقت رایگان با خنده زد رو شونم و گفت: ای بده شانس! داداش شانستو برم من! برو دعا کن دختره خوشگل باشه، یه عروسی بیوفتیم. متین بشکن رو ردیف کن! حالا بیا با من برقص، همگی دستها بره بالا جیغ و دست. هو هو. متین بشکن میزد و امید هم واسه ی خودش میرقصید. اداشونو درآوردم و گفتم: قیمت صیغه ساعتی در اصفهان الان دارم کاری میکنم که نیاد، اونوقت شماها الان دارید به فکر آینده ی کام الامحال ازدواج موقت ساعتی اصفهان می اندیشید؟ اصلا شماها رو برم من! ثبت نام صیغه ساعتی خندید و گفت: خوبه خوبه، خودشیفته، اصلا نگران نباش با این اخلاق گند تو اصلا هیچکس حاضر نیست با تو ازدواج کنه. حالا بذار بیاد دختره ی بیچاره، شاید دختر خوبی بود آخه تو از کجا میدونی؟!
ازدواج موقت ساعتی اصفهان الان معروفم
هودیمو درست کردم و سرم و گرفتم بالا و با اعتماد به نفس گفتم: ازدواج موقت ساعتی اصفهان الان معروفم، اگه ازم سوءاستفاده کرد چی؟ متین گفت: بابا جذاب، بابا خوشتیپ، سقف و بگیره یکی! سایت ازدواج موقت رایگان: سقف اومد پایین! یا خودت بخیر بگذرون ازدواج موقت ساعتی اصفهان هنوز جوونم! متین بیا بگل خودم، من هواتو دارم! خندیدم و گفتم: پاشید برید کلیپمونو بسازیم پاشید! معلوم نیست چی زدید امروز تو حال خودتون نیستید! با بچه ها از کافه بیرون اومدیم و رفتیم جای همیشگی که کلیپ میساختیم.
ثبت نام صیغه موقت هلو گوشیرو ازم گرفت
ثبت نام صیغه موقت هلو گوشیرو ازم گرفت و گفت: خیلی خب متین؛ یک، دو، سه...یادت نره چی گفتم چیکار کنی ها، ثبت نام صیغه ساعتی آماده؟ پیامهای کاربران | همسریابی موقت هلو دستشرو تکون داد و همزمان گفت: حله، حله. منم برای اطمینان خاطر گفتم: داداش نگران نباش حله! ثبت نام صیغه موقت هلو با لحن مسخرهای گفت: تو میگی نگران نباش، سلولای بدنم میلرزن از نگرانی. اداشو درآوردم و گفتم: هار هار هار. ثبت نام صیغه موقت هلو: یک، دو، سه...حرکت. حرفایی که الان میزنن برای کلیپه رفتم سمت ثبت نام صیغه ساعتی و گفتم: چطوری خوشگله؟
روشو برگردوند و ایشی گفت...منم ایشی گفتم و روم و برگردوندم که با اعتراض گفت: چرا ادای منو درمیاری؟ گفتم: مثل خودت! خودش و لوس کرد و گفت: ببینم دوسم داری؟سری تکون دادم و گفتم: هیی بگی نگی! پیامهای کاربران | همسریابی موقت هلو با دستش بازی کرد و گفت: پس اگه دوسم داری باید نگی ایش خب؟ برای اینکه اداش رو دراورده باشم گفتم: تو هم باید به حرف قیمت صیغه ساعتی در اصفهان گوش کنی، خب؟ ثبت نام صیغه ساعتی انگشت اشاره اش رو گرفت سمتم و گفت:دیگه کسی حق نداره به من بگه باید