ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل نازی
نازی
45 ساله از تهران
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
43 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
23 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیرحسین
امیرحسین
28 ساله از ورامین
تصویر پروفایل رضایت
رضایت
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل حامد
حامد
33 ساله از شیراز
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل آریا
آریا
40 ساله از کرج
تصویر پروفایل آرش
آرش
43 ساله از سمنان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
33 ساله از تهران

ثبت نام زن صيغه اي چگونه است؟

یعنی یه ماه و نیمه من اومدم تو گروه یکی از این ور نشگون میگیره ثبت نام براي زن صيغه اي کردم به مهدیس و ادامه دادم: یکی از این ور نشگون میگیره ثبت نام

ثبت نام زن صيغه اي چگونه است؟ - زن صيغه اي


سایت ثبت نام زن صيغه اي

یعنی یه ماه و نیمه من اومدم تو گروه یکی از این ور نشگون میگیره ثبت نام براي زن صيغه اي کردم به مهدیس و ادامه دادم: یکی از این ور نشگون میگیره ثبت نام براي زن صيغه اي کردم به نیکا و درنهایت ثبت نام براي زن صيغه اي کردم به متین و ادامه دادم: بقیهام دندون یی مظلومتر از ثبت نام زن صيغه اي نیست؟ (اتفاقی بسی واقعی و کاملا دردناک) بچه ها همه همزمان با هم نخیری گفتن که زیر لب گفتم: ای درد بگیرید خب اینا که شام خوشگلشون جیگرگوسفند بود و شام ثبت نام زن صيغه اي محسوب نمیشه، چون میدونم اگه بخورم چی میشه؟

همون ثبت نام همسر صیغه ای و ممد رضا

آفرین حالم بد میشه چهار شمشیر زن، (همون ثبت نام همسر صیغه ای و ممد رضا و مهراب و رضا) با متین و ممد پای منقل بودن و دخترا هم داشتن درمورد یه بحث کاملا مزخرف به نام خرید لوازم آرایش و اینجور چیزا حرف میزدن. به نظر ثبت نام زن صيغه اي این بحث واقعا مسخرهس و اصلا جذاب نیست خواستم برم سمت پسرا که یهو یکی پرید رو کولم. با تعجب برگشتم سمتش و دیدم بعله، ستا ی ِش ستی: خرجونی منم میام میخوام برم مخ اون پسره مهراب رو بزنم میدونی دیگه؟

با ثبت نام برای همسر صیغه ای سری تکون دادم

بی جنبهس با ثبت نام برای همسر صیغه ای سری تکون دادم. یعنی داشتم از سرما قندیل میبستم، کسی نیست بگه آخه دختر خوب اینجا تهرانه، شباش سرده فریزر میشی پوفی کشیدم و دستامرو به هم مالشی دادم. حوصلم سر رفته بود که ممد گفت: برو پیش دخترا اگه حوصلت سر رفته نیمنگاهی به دخترا کردم و گفتم: این که سایه چشمی که قراره فردا بزنم و ناخونامو باید برم ترمیم کنم و چه بدونم فلان رژ و سایه رو ندارم و باید بخرم، اونقدرا هم بحث جذابی نیست یی ممدرضا: یعنی اولین دختری هستی که میشنوم این رو بگه اصلا به زندگی امیدوار شدم لبخند دندوننمایی زدم و سمت پسرا گفتم: میخوایید کمکتون کنم؟ ممدرضا باد بزن رو داد دستم و گفت: بیا اینارو باد بزن آماده بشه با ثبت نام برای همسر صیغه ای گفتم: حله داداش رفتم پای منقل و شروع کردم با زدن. اوخی، حداقل یکم گرم شدم ها؛ ولی هنوز یه کوچولو سردم بود متین: کمکم باید زن بگیریا با ثبت نام برای همسر صیغه ای گفتم: زن خرپول گیر بیار نوکرشم هستم ولی فعلا خستم همه خندیدیم ولی اون چس نخندید، کلا لجه این با ثبت نام زن صيغه اي این سیخا آماده شدن و نوبت سیخای بعدی شد، ایناهم از خیر شکشمون نتونستن بگذرن و ۵تا سیخ برداشتن و خوردن. تو حال خودم بودم که یهو یه سیخ اومد جلوی صورتم. هینی کشیدم رفتم عقب و نگاهی کردم که دیدم ثبت نام همسر صیغه ای.

مطالب مشابه