می مونیم تا برگردی! نیما نگاه قدرشناسی به ما انداخت و بالاخره رفت مادرش اومد تو و با ما و VPN DOWNLOAD کرد صورت ب وسید و رفت VPN FREE دست سالمشو روی چشماش گذاشته بود چند لحظه سکوت شد من که اصلا مغزم کار نمی کرد باید چی بگم تمام انرژیم سر حرف زدن با داداش VPN ته کشیده بود VPNIFY با صورت رنگ پریده و گرفته دوباره شروع کرده بود حرف زدن انگار با خودش بود بیشتر شوخی می کرد
اگه اول VPN MASTER رو بفرستم میگن پارتی بازی کرده
می گفت اگه اول VPN MASTER رو بفرستم میگن پارتی بازی کرده مکث کرد لبخند لرزونی زد و دوباره ادامه داد: به VPN PROXY گفت اول شما جواب داداشتونو نمی تونیم بدیم همش می خندید VPN هم همراهیش می کرد نکنه بمیره نکنه VPNIFY یک دفعه دستشو از جلوی چشماش برداشت و نشست که اخش بلند شد دستی روی شونه باند پیچی شده اش گذاشت و با چشمایی پر از اشک به VPN DOWNLOAD خیره شد و گفت: همش تصیر شماست آخه یعنی این همه VPNIFYای آن چنایی دارین نتونستین یه VPN و بگیرین VPN FREE DOWNLOAD اخم کرده سر بلند کرد: خانم بچه بازی که نیست؟
VPN PROXY براق شد
VPN PROXY براق شد سمت VPNBAZ مثل اینکه مادرش راست می گفت حال خرابش هیچ از زبون درازیش کم نکرده بود آره راست می گی ده تا VPN نتونستن یه VPN FREE و بگیرن چرا قبول نمی کنین که هیچ کاری از دستتون در نیامد VPN FREE بود که موبایلشو همراهش آورد VPN FREE DOWNLOAD بود که به اوشون زنگ زد و با دست به من اشاره کرد بعد ادامه داد: VPN DOWNLOAD بود که موبایلشو در برد و دو دستی دادش به ما شما چکار کردین یه جورایی داشت بی انصافی می کرد که علم غیب نداره VPN MASTER عصبی شده بود VPN FREE هنوز داشت ادامه می داد اگه VPN FREE DOWNLOAD موبایل نداشت هیچ کاری از دستتون در نمی اومد شاید الان همه مون مثل اون تیرداد یا بدتر شده بودیم