منم از لج گفتم بریم و رفتیم یه جایی که خیلی شلوغ بود.احسان رفت سمت بلیطا و بلیط گرفت من نگاه دستگاه میکردم شهید میشدم چه برسه ب سوار شدنش. هیچ وقت حتی کرمانشاهم سوار نمیشدم.وقتی با دوستام میرفتیم شهربازی. تو صف بودیم که یکی از پشت صدام زد.خانم رفیع برگشتم دیدم پرهام بود با احسانم دست داد و بعد بهترین سایت همسریابی خارجی رایگان.احسان پرهامو ب بهترین سایت های همسریابی خارجی معرفی کرد وبعداز یه خوش وبش با پرهام که نمیدونم چرا باهاش حرف میزدم بهترین سایت همسریابی خارجی اخمش پرنگتر میشد تا یه حدودیم حق داشت پرهام حرفاش تمومی نداشت بهترین سایت همسریابی خارجی ها اومد و دستمو گرقتو گفت ببخشید ما عجله داریم باید بریم.
بهترین سایت همسریابی ایرانی دستمو محکم تو دستش گرفته بود.
بهترین سایت همسریابی ایرانی دستمو محکم تو دستش گرفته بود.و من نمیدونم دلیل این رفتارای احمقانه بهترین سایت های همسریابی خارجی چی بود آخه روان پریش ما داشتیم درمورد طرح هامون حرف میزدیم.بیخیال... نوبت ما شد و سوار وسیله شدیم یه چیزی حالت یه ستون بود که یه صندییایی بهش وصل میشد.و اون صندلیا تا اندازه فک کن یه ده طبقه میرفتن بالا بعد یه هویی از یه جاییش با سرعت میومدن پایین یا میرفتن بالا. بعد اون بالا یه چرخی ب صندلیا میدادن ک کامل برعکس و تاچند بار تواون فاصله می چرخیدن سوار شویم و کمربندرو بستیم دستگاه شروع ب کار کرد و استرس تمام وجودمو گرفت بالا نرفته چشامو بستم از ارتفاع خیلی میترسیدم خیلی.
اول من نشسته بودم بعد بهترین سایت همسریابی خارجی رایگان
شروع کردجیغ زدن بین هو هوی بقیه گم بود. اونقد ترسیده بودم که هر آن امکان داشت بی هوش بشم. اول من نشسته بودم بعد بهترین سایت همسریابی خارجی رایگان بعدش احسان انقد جیغ زدم که دیگه نا نداشتم سرم ب شدت گیج میرفت.داشتم بیحال میشدم کمربندمم شل شده بود هنوز دور سووم از ده تا دور بودیم. سرم گیج میرفتو کامل داشت دنیا دور سرم میچرخید. دستی روی دستم حس کردم ک محکم دستمو گرفته بود این بهترین سایت همسریابی ایرانی بود که دستم محکم گرفته بودهمون دستشو دور شونه هام حلقه کردو منو ب خودش نزدیک کرد.
سرمو روی بازوی شونه بهترین سایت همسریابی خارجی گذاشتم و بهترین سایت های همسریابی خارجی تو گوشم گفت آروم باش عزیزم آروم باش من باهاتم ببین اون یکی دستش ک بی کار بود رو روی صورتم گذاشت. آروم چشماتو ببند ب هیچی فکر نکن. دستگاه بازم بالا رفتو شروع کردم ب لرزیدن وجیغ زدن. آروم باش عزیز دلم. آروم من نمیزارم اتفاقی واست بیوفته دستشو رو صورتم جابجا کردو دست از چشمام گرفت و سرشو بیشتر بهم نزدیک کرد آروم باش عزیزم ترس نداره عشقم جون بهترین سایت همسریابی خارجی شیلا اینطوری نترس.دوباره رفتیم بالا و دور آخر بازم اون بالا باید عین فر فره میچرخیدیم لعنتت نکنه احسان.رفت بالا.و شروع کردم ب لرزیدن و جیغ زدن. بهترین سایت همسریابی خارجی حصار دستاشو محکم تر کردو عزیز دلم آروم باش.
حرفای بهترین سایت همسریابی ایرانی عین آب روی آتیش بود.
خانمم الان دیگه تموم میشه من باهاتم. حرفای بهترین سایت همسریابی ایرانی عین آب روی آتیش بود.این بهترین سایت همسریابی خارجی رایگان بود که این حرفارو ب من میزد اشک از چشم جاری شد اما اینبار سد اشکام دستای بهترین سایت همسریابی خارجی ها بود که روی چشامو گرفته بود دستگاه کم کم پایین رفتو خاموش شد انقد بیحال بودم ک سرم گیج میرفت دارم بهترین سایت همسریابی خارجی سریع از سرجاش بلند شد منم کمر بندمو باز کردم و خواستم پاشم که سرم گیج رفتو بهترین سایت همسریابی ایرانی دست از کمرم گرفت عزیزم خوبی؟نگاهش کردم خوستم بگم خوبم که گفت آنا چرا عین گچ شدی حالت خوبه؟ آره بابا خوبم فقط سرم گیج میره