
قول میدم بعد از برنامه چت و دوستیابی رایگان روی آرامش رو برای هممون بسازم، فقط یک بار از ته دلت منو ببخش همین قدرشم بخاطر تصمیم کمنده، وگرنه هیچی اون داغ هایی که رو تن و بدنم گذاشتی از یادم نمیبره فرزاد ای بابا بسه دیگه هر روز این مکالمه ها رو تکرار می کنید! تموم کنید دیگه هر چی بود گذشت کیان آره، گذشت.. .
اونم از روی تموم آینده و آرامش زندگی منو خواهرم اپلیکیشن چت و دوستیابی من خیلی بیشتر از دوتایی شما تاوان دادم تو حقت بود اما منو تو آتیش تو سوختیم کیان بدجور دلش پر بود و برنامه چت و دوستیابی ناشناس پشیمون، دوست نداشتم برنامه چت و دوستیابی فارسی جلو چشمم باشه اما وقتی به حرف های برنامه چت و دوستیابی ایرانی فکر می کردم متوجه می شدم درست می گه، محمد نیاز به فرصت داره، اون تاوان داده و بخشیدن حقشه تا آخر مهمونی تو هر فرصتی برنامه چت و دوستیابی رایگان می اومد سمتم و باهام یه مکالمه راه می انداخت تا به جمع و مخصوصا کمند بفهمونه که بین ما همه چی خوب شده. خوب نشده بود اما چاره ای جز ظاهر سازی نداشتیم فکر کنم تو باطن هر دو نقشه مرگ همو می کشیدیم برنامه چت و دوستیابی فارسی رایگان که باهام سر سنگین بود و کمند هی سعی می کرد.
برنامه چت و دوستیابی سریع نزدیک کنه
یه جور خودش رو به برنامه چت و دوستیابی سریع نزدیک کنه اما دنیا عجیب غریب به طرف اپلیکیشن چت و دوستیابی کشش داشت! طوری که برنامه چت و دوستیابی ناشناس به می خندید اون حرصش در می اومد!
رسیدیم به آخرای مهمونی که یهو یه صدا مثل بمب ترکید و جایی که کمند ایستاده بود با فاصله های کم آتیش بازی های رنگ به رنگ روشن شد!! فکر کنم بقیه هم مثل من شک زده شده بودن اما وقتی دقت کردم متوجه شدم تو یه لحظه یه قسمت خالی شده بود و فقط کمند وسط مونده بود که از ترس دست گذاشت بود رو صورتش و تو خودش جمع شده بود! خواستم بدوام برم طرفش که فرزاد دستمو گرفت هیس وایسا. اینا برنامه های خود اپلیکیشن چت و دوستیابی می خواد از کمند خواستگاری کنه، سر پیری معرکه گیریش گرفته سرمو چرخوندمش به به کیان که تو خودش بود و به برنامه چت و دوستیابی براي ايفون نگاه می کرد نگاه انداختم بدون هیچ قطع ارتباطی زل زده بود به کمند.. .
واقعا برنامه چت و دوستیابی فارسی رایگان لیاقت رو داشت ؟ ایستادم و به بقیه برنامه های این پیر مرد عاشق نگاه کردم برنامه چت و دوستیابی سریع اومد کنارم ایستاد و با ذوق گفت وای برنامه چت و دوستیابی فارسی میخواد از کمند جلو همه خواستگاری کنه!! چه قدر باحال و غیر منتظره!! سکوت کردم و جوابش رو ندادم برنامه چت و دوستیابی فارسی رایگان رفت.
اسمش رو صدا زد برنامه چت و دوستیابی ایرانی ؟
داخل دایره ای که توش کمند گیر افتاده بود و ایستاد جلوش و اسمش رو صدا زد برنامه چت و دوستیابی ایرانی ؟
سرش رو از داخل دست هاش جدا کرد و به اپلیکیشن چت و دوستیابی نگاه انداخت برنامه چت و دوستیابی فارسی رسا حرف میزد می دونم خیلی باعث اذیت و آزارت شدم، می دونم دلت رو شکستم و اشتباه های زیادی کردم، اما همین جا جلوی تموم آدم های که شاهد هستن ازت معذرت می خوام و ازت می خوام یه فرصت بهم بدی، یه فرصتی که بتونم تموم اشتباهات مو جبران کنم کمند که شک زده بود فقط به برنامه چت و دوستیابی فارسی و اطرافیان نگاه می کرد برنامه چت و دوستیابی رایگان دستش رو آورد بالا نزدیک صورت کمند و در جعبه ای که دستش بود رو باز کرد به من فرصت دوباره داشتنت رو بده اون که براش غیر منتظره بود بی حرف فقط به برنامه چت و دوستیابی ناشناس نگاه می کرد