
دستمو توی دستش گرفت و با انگشتاش آروم نوازشش کرد. چشم از هم برنمیداشتیم و پلک نمیزدیم. بغضم ترکید زبون به دهن گرفتنم ته کشید، با گریه گفتم: چجوری تونستی اپلیکیشن دوستیابی بین المللی؛ چرا هر دوتامونو نابود کردی؟ آهی کشید و گفت: بهترین برنامه دوستیابی بین المللی گریه نکن دنیز ؛ مجبور بودم...بخاطر خودت...تو با من آینده ای نداشتی...هنوزم نداری...من دووم نمیارم...این لعنتی داره تموم میشه. پاهام سست شدن و اجبارا روی صندلی کنار تختش نشستم و سرمو گوشه ی تختش گذاشتم. حرفاش نمک روی زخمم بودن. نمیخواستم شاهد اشکام باشه. دستشو روی موهام کشید. توی همون حالت گفتم: فک میکنی حال من بی تو خوب بود؟ فک میکنی داشتم تو کمال آرامش زندگی میکردم؟ کلافه نگاهشو ازم گرفت و گفت: اپلیکیشن دوستیابی بین المللی چی میدونی دنیز؟ پوزخند زدم. همه چیو... آهی کشید.
برنامه دوستیابی بین المللی ببینمت
برنامه دوستیابی بین المللی ببینمت با دستام اشکامو پاک کردم و سرمو بال گرفتم. با خودخواهیات گند زدی به زندگی هر دوتامون خیلی اشتباه کردی بهترین برنامه دوستیابی بین المللی...خیلی.... سرشو به طرفین تکون داد. برنامه دوستیابی بین المللی نه اشتباه نکردم ؛ خودخواهم نبودم همش بخاطر خودت بود...نمیخواستم بیشتر از این وابستت کنم...برنامه ی دوست یابی بین المللی دوست داشتم...اپلیکیشن دوستیابی بین المللی رایگان واسم مهم بودی...هنوزم.... سکوت کرد. لبخند محوی ناخواسته روی لبم نشست حتی توی اون وضعیت...ادامه داد: اپلیکیشن دوستیابی بین المللی هنوزم...هنوزم دوست دارم...هنوزم واسم مهمی...هنوزم یه تار موتو با دنیا عوض نمیکنم...هنوزم هیشکی نمیتونه جاتو پر کنه...ولی...نمیذارم پاسوزم شی...اگه حالم خوب بود...اگه این قلب لعنتی نبود...تا آخر عمر یه قدمم ازت دور نمیشدم...ولی الن...الن اوضاع فرق داره...بفهم... آب دهنمو به سختی قورت دادم ودستامو روی صورتم گذاشتم...هضم اون حرفا واسم آسون نبود دستمو کشید. به جای تیغ اشاره کرد و با لحن تندی گفت: برنامه دوستیابی بین المللی دستت چی شده؟ پوزخند زدم. هیچی...چیزی نشده... با صدایی بلند تر از قبل تکرار کرد: برنامه دوستیابی بین المللی گفتم چی شده دستت دنیز؟ آهی کشیدم و دستمو کشیدم.
بهترین برنامه دوستیابی بین المللی هیچ بحثی از این مهم تر نیست
بحثای مهم تری مونده با خشم گفت: بهترین برنامه دوستیابی بین المللی هیچ بحثی از این مهم تر نیست سرمو به دیوار پشت سرم کوبوندم. خیلی خب آروم باش... نفس عمیقی کشید و با صدای گرفته ای گفت: دانلود برنامه دوستیابی بین المللی برو پی زندگیت...منو فراموش کن...اصلا فکر کن از اولم وجود نداشتم. با بغض بهش چشم دوختم. مطمئن باش اگه میشد الن اینجا نبودم فراموش نمیشی دانلود برنامه دوستیابی بین المللی تو تک تک خاطره هامی...فراموش نمیشی اپلیکیشن دوستیابی بین المللی رایگان عکست رو تک تک سلولی مغزم هک شده فراموش نمیشی برنامه ی دوست یابی بین المللی هنوزم قلبم مثل همون گذشته ها میخوادت روشو ازم برگردوند و به یه نقطه ی نامعلوم خیره شد. دانلود برنامه دوستیابی بین المللی دنیز به جون خودت نمیتونم ؛ نمیتونم تو چشمات نگاه کنم و بگم برو...ولی ازت میخوام بری...نمیخوام دستی دستی بدبختت کنم...آیندت واسم مهمه...برو دنیز... نفس عمیقی کشیدم و با لحن جدی گفتم: نمیرم کجا برم آخه؟ آروم گفت: اپلیکیشن دوستیابی بین المللی برو زندگیتو...آیندتو بساز پوزخند زدم