ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل رها
رها
41 ساله از بابل
تصویر پروفایل سارا
سارا
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل سعید
سعید
35 ساله از لاهیجان
تصویر پروفایل رضا
رضا
38 ساله از اراک
تصویر پروفایل نازی
نازی
45 ساله از تهران
تصویر پروفایل هادی
هادی
31 ساله از تهران
تصویر پروفایل علیرضا
علیرضا
46 ساله از بندر ماهشهر
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل مارال
مارال
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل رویا
رویا
45 ساله از اصفهان

آیا میتوان در برنامه چت و دوستیابی ناشناس بود؟

الان جوابتو میدم چند لحظه... بعد رو کردسمت خانمی که اونطرفتربود و گفت همینو بر میداریم.... خانم: سلیقه خوبی دارین... آنا: ممنون...میخوام پروش کنم آقا ببینه

آیا میتوان در برنامه چت و دوستیابی ناشناس بود؟ - چت و دوستیابی


آدرس برنامه چت و دوستیابی ناشناس

 این طراحای لباس بعضیاشون باطراحی موزیانه لباس میدوزن باید مچشونو بگیری... یهویی دیدی پشت دامن عروس مدل اپن زدن....استغفراهلل. برنامه چت و دوستیابی ناشناسه یه چشم غره ای رفت آریااا چیه مگه دروغ میگم خانمی باور کن چیزی جز این نیست. یه نگاهی به بقیه لباسا کرد و گفت اون وسطیه چطوره... اونم خوبه... هیچ مشکلی نداره و فوق العاده زیباست... از اولم چشمم همونو گرفته بود.. چشماتو درمیارمآ....چشمات بایدمنو بگیره همینو بس. آریا فقط. ..همین یه قلمو کم داشتی دیوونه بشی. الان جوابتو میدم چند لحظه... بعد رو کردسمت خانمی که اونطرفتربود و گفت همینو بر میداریم.... خانم: سلیقه خوبی دارین... آنا: ممنون...میخوام پروش کنم آقا ببینه پروتون کجاست..

چشم بیرونش که اوردم حتما پروش کنید...اتاق پرو اونجاست و به گوشه ای اشاره کرد.. ومنو برنامه چت و دوستیابی ناشناس هم رفتیم به سمت پرو و برنامه چت و دوستیابی ناشناسه نگاهی به من کردوگفت: خب آریا گوشم هست چی میگفتم...آها.خب معلومه آدم وقتی عاشق بشه دیوونه محسوب میشه حتی شما دوست عزیز. آناتو از همه دیوونه ها دیوونه تری. خب میدونی چرا چون من از همه عاشقا عاشق ترم. اونجاست که شاعر میگه... مجنون که به دیووانه گری شهره شهر است. در دشت جنون همسفر عاقل مابود... بله...بله.. کاااااملا در جریانم. خانمه به سمتمون اومدو گفت: بفرمایید عروس خانم... و لباسو سمت برنامه چت و دوستیابی ناشناس گرفت... نگاهی به برنامه چت و دوستیابی ناشناسه کردمو گفتم... برو گلم. اونم با لبخند جواب نگاهمو دادو رفت داخل...

برنامه چت و دوستیابی ناشناسان خب چیشد؟

پنج مین بعد... برنامه چت و دوستیابی ناشناسان خب چیشد؟منم میخوام ببینمآ نه شما حق ندارین...تاروز عروسی... الان در اوردم خیلی خوب بود الان دارم لباس خودمو میپوشم.. برنامه چت و دوستیابی ناشناسان خیلی نامردی اوا خوب اگه مرد بودم زن تو که نمیشدم...معلومه که نامردم... در اتاق پرو باز شدو با اخم بدون اینکه نگاهش کنم مثلا قهرم گفتم هههعییی روزگار. بدو بریم. آخه اینجوری زشته... نگاهی بهش کردمو هم زمان گفتم. چه جور.... حرفم تو دهنم موند...برنامه چت و دوستیابی ناشناسان تو لباس عروس...واقعازیبابود... هوی آقاهه تموم میشما اینجوری نیگام نکن... عالیه برنامه چت و دوستیابی ناشناس خیلی عالیه مبارکت باشه واقعا بهت میاد خیلی خوشگل شدی...البته بودیا...تو این لباس تک شدی تک... یکم خودشو به چپ و بعد راست خم کردو گفت تازه کجاشو دیدی...

حیف بهترین برنامه دوست یابی در ایران حیف که اینجاییم

باید برم آرایشگاه حیف بهترین برنامه دوست یابی در ایران حیف که اینجاییم واگرنه...لباستو عوض کن تا نیومدم برات...البته از نوع عاشقانه. برنامه چت و دوستیابی ناشناس لباسشو عوض کرد و اومد بیرون.... گل عروس و هم همونجا انتخاب کردیم و رو به آنی گفتم بریم خانمی... ا...بهترین برنامه دوست یابی در ایران....یه چیزی یادم رفت... بعد رفت پیش خانمه و یه چیزی بهش گفتو اونم با لبخند بردش سمتی. ... ای یه صبر بده به من از این به بعد واسه کارای عجیب و غریبه برنامه چت و دوستیابی ناشناسه البته این مشکل همه مردابا زناشونه... آریا چرا خشکت زده بیا... رفتم سمتش و گفت...

مطالب مشابه