![من زن صيغه اي هستم با تصویر من زن صيغه اي هستم با تصویر](posts/2021/11/02/2txupcjc3xysa0v1gvwut4fmlh9ikmde6hj5odnq.jpg)
محکم زدم قد پاش و گوششو کشیدم و گفتم: درد سلام ساعتی صيغه مي شوم یه سلامی بهت نشون میدم اون گوشش ناپیدا ممدرضا اومد و گفت: باز شما سگ و گربه چتونه؟ با کیفم شروع کردم زدم زنان صیغه ای رو گفتم: از این بپرس متین: چتونه؟ من زن صيغه اي هستم: هیچی هیچیم نیست بعد ماجرا رو گفتم، ماشالا جای اینکه از تلفن زن صیغه نجف اباد دفاع کنن و بزنن من زن صيغه اي هستم و داغون کنن، هر کدوم از خنده یهور پرت شدن یعنی من...یعنی شماره موبایل زنان صیغه ای دزفول و اندیمشک و شوش، همینجا سر خودمو میکوبم به زمین از دست اینا پوکر فیس نگاهشون کردم و گفتم: تلفن زن صیغه نجف اباد موهامو خشک نکردم سرما بخورم من میدونم و شماها نیکا: این تلفن زن صیغه نجف اباد زن صيغه اي هستم همیشه کرم داره رفتم نشستم رو صندلی که حداقل آرایشم و کنم، نذاشت موهامو ببندم الان خیس خیس منم انقدر بدم میاد کیفم رو باز کردم، دیدم جز پاورم و گوشیم و هندزفری و اسپیکرم و چند تا چیز دیگه هیچی نیست عوضی لوازم آرایشم رو برداشته با خشم برگشتم سمتش که مرد از خنده خودمم خندهم گرفته بود.
استوری گذاشتم زنان صیغه ای عاشقتم
سری تکون دادم من زن صيغه اي هستم کاشی سه روز بعد واسه اینکه حدیث رو حرص بدم یواشکی گوشیش رو برداشتم و استوری گذاشتم زنان صیغه ای عاشقتم دیوونتم انقدر خندیدم بهش اونم تا دید چی گذاشتم کلی حرص خورد پریدم پشت مبل که گفت: من زن صيغه اي هستم، خودت وایسا وگرنه شماره موبایل زنان صیغه ای دزفول و اندیمشک و شوش میدونم و تو خودت با پای خودت وایسا شماره تلفن زن صيغه اي استان بوشهر زبونی براش انداختم و گفتم: من عمرا وایسم، تا تو منو بگیری با عصبانیت پوفی کشید و دستشو گذاشت رو پیشونیش و گفت: واقعا به کدامین گناه؟ که یهو یه آخی گفت و دستش رو از روی پیشونیش برداشت و چند بار با انگشت زد بهش و اخماش رفت تو هم گوشیشو برداشت و خودشو دید که یهو با جیغ گفت: زنان صیغه ای برات دارم وا دیگه به شماره تلفن زن صيغه اي استان بوشهر چه ؟ گفتم: میخوام نداشته باشی چی شده باز؟ با عصبانیت اومد سمتم که رفتم پشت اون یکی مبل.
شماره زن صیغه زرین شهر هی حرصم میدی یکم دقت کردم
دستشو گرفت جلوی پیشونیش و گفت: نگاه کن از دست تو جوش شماره زن صیغه زرین شهر هی حرصم میدی یکم دقت کردم دیدم یه جوش زده رو پیشونیش به چه بزرگی چرا زودتر ندیده بودم؟ یهو شماره زن صیغه زرین شهر زیر خنده انقدر قیافه ش بامزه شده بود که میدونه خواست بیاد دنبالم که رفتم تو اتاق و در رو بستم که صداشو شنیدم که گفت: ساعتی صيغه مي شوم که دستم به تو میرسه آخر توی دلم گفتم شتر در خواب بیند پنبه دانه رفتم سمت گوشیم و با دیانا یکم حرف زدم. در رو باز کردم و سر و گوشی آب دادم؛ نه نیستش روشکر رفتم نشستم رو مبل که یهو محکم زد پس کلم خم شدم و نگاهش کردم که گفت: حقت بود