ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شکوفه
شکوفه
36 ساله از ابهر
تصویر پروفایل حسن
حسن
38 ساله از کرج
تصویر پروفایل آزیتا
آزیتا
40 ساله از شیراز
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل پروانه
پروانه
42 ساله از تهران
تصویر پروفایل سامی
سامی
31 ساله از چالوس
تصویر پروفایل سمیرا
سمیرا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
45 ساله از اهواز
تصویر پروفایل مازیار
مازیار
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل رادین
رادین
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسن
حسن
38 ساله از کرج
تصویر پروفایل الناز
الناز
39 ساله از گرگان

آوا مووی کره ای با زیرنویس

آوا مووی کره ایی هم کوتاه خندید و چیزی نگفت! طولی نکشید که خندهی آوا مووی کره ای محو شد و غمی کهنه در دلش رخنه کرد! درحالیکه آه میکشید

آوا مووی کره ای با زیرنویس - آوا مووی


آوا مووی کره ای با عکس

 آوا مووی کره ای  دوبله فارسی درحالیکه روی سکوی ا ل مانند باغ تالاری که متعلق به پدرش بود و در آن محفلهایشان را برگزار میکردند ایستاده بود و طبق عادت سیگار ش را میکشید و به نورهایی که از فواره وسط استخر به روی آب پاشیده شده بود نگاه میکرد؛ در حقیقت فکرش در جایی دیگر بود و به پروژهی جدیدی که سعی در راه اندازیاش داشت میاندیشید که با دستی که روی شانه سمت چپش قرار گرفت از افکارش خارج شد و سرش را چرخاند و با قیافه آوا مووی کره ای روبهرو شد! آوا مووی سریال کره ای قدمی به سمتش برداشت، کنارش ایستاد و نگاهی به سیگار در دستش انداخت. هنوز این لعنتی رو ترک نکردی؟! آران ابرویی بالا انداخت و سرش را به چپ تکان داد. میدونی که من تو کار ترک کردن چیزی نیستم!

خصوصا اگه عادت کنم بهش! آراد خنده کوتاهی کرد و سرش را به این سو آن سو تکان داد. داداش من، آخه سیگار چیزیه که تو بخوایی بهش وفا دار باشی؟! آوا مووی کره ایی هم کوتاه خندید و چیزی نگفت! طولی نکشید که خندهی آوا مووی کره ای محو شد و غمی کهنه در دلش رخنه کرد! درحالیکه آه میکشید پوزخندی زد و ل**ب به سخن گشود: اگر مامان و از دست نداده بودیم فکر کنم الان سیگاری نبودی! آوا مووی کره ایی نگاهش را از نورهای رنگیرنگی گرفت و به چهره غمگین برادر کوچکش دوخت؛ خوب میدانست که آوا مووی سریال کره ای به شدت به مادرشان وابسته بود و بیشترین ضربه را او بعد از مرگ مادرشان خورده بود! اما حسرتی در چشمهایش پیدا بود که نمیتوانست آن را نادیده بگیرد! بیشترین ضربه رو تو خوردی آراد، تو سیگاری نشدی پسر!

آوا مووی کره ای  دوبله فارسی که تو تنها کسی بودی

آوا مووی سریال کره ای برادرش را نگاه کرد، خوب میدانست در دل او چه خبر است برای همین با تاسف سرش را تکان داد! میدونم از چی ناراحتی آوا مووی کره ای  دوبله فارسی اما به این فکر کن که تو تنها کسی بودی که توی آخرین لحظات زندگی مامان کنارش بودی درحالیکه من و آرام حتی خبر نداشتیم که مامان بیماره! آران پوزخندی زد و سرش را تکان داد.

آوا مووی کره ای هزار بار براتون توضیح دادم، من خیلی اتفاقی متوجه مریضی مامان شدم و برای همین بود از بابا خواستم اون رو نیویورک بیاره تا شاید راهی برای درمانش پیدا کنیم؛ در ضمن پسر، من کل عمرم و از شماها دور بودم تنها زمانی که تونستم کنار مامان باشم همون دو ماهه آخر لعنتی بود! آوا مووی سریال کره ای خواست حرف دیگری بزند که با صدای ونوس حرفش را نیمه رها کرد، نگاهش را از چشم های آبی برادرش که هرگاه ناراحت میشد اندکی تیره تر میشد گرفت و به دوست دختراش که کاملا بدموقع آمده بود نگاه کرد و با اخم جوابش را داد: جانم ونوس؟! ونوس نگاه مرموزانهای به ان دو انداخت و با دیدن اخمهای درهم آن دو، او هم اخمهایش ناخودآگاه درهم گره خورد و با نیم نگاه با اکراهی به آوا مووی کره ای  دوبله فارسی به سمت آراد چرخید و رو به رویش ایستاد. عزیزم همه برای خوردن شام، سر میز حاضر شدن نمیایی؟

آوا مووی کره ایی بریم تو!

آراد سرش را به علامت مثبت تکان داد و سپس رو به برادرش کرد. آوا مووی کره ایی بریم تو! آران که گویی با بحثهایی که اکنون آراد پیش کشیده بود حوصله ماندن در این مهمانی را نداشت، بدون آن که حتی نیم نگاهی به ونوس که با فاصله زیاد در کنارش ایستاده بود بی اندازد پاسخ داد: شما برید تو! من میرم خونه یکم کارای عقب افتاده دارم که باید انجام بدم! آوا مووی کره ای اخم ظریفی کرد و چهرهاش مچاله شد. یعنی چی؟! تازه الان سر شب پسر! میخوایم بعد از این جا بریم خونه! ونوس که گویی اکنون از آمدن

مطالب مشابه