ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل پریا
پریا
41 ساله از تبریز
تصویر پروفایل الناز
الناز
25 ساله از تهران
تصویر پروفایل افسانه
افسانه
54 ساله از تهران
تصویر پروفایل یاسر
یاسر
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
39 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل نويد
نويد
38 ساله از قزوین
تصویر پروفایل سحر
سحر
28 ساله از کرج
تصویر پروفایل محمد علی
محمد علی
35 ساله از کرمان
تصویر پروفایل سارا
سارا
21 ساله از تهران
تصویر پروفایل عرفان
عرفان
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل رقیه
رقیه
27 ساله از تهران
تصویر پروفایل سمیه
سمیه
32 ساله از تهران

آهنگ های معین زد

معین زد همدست چند ساعت گذشت و ساعت خوبی شده بود واسه بیرون رفتن و خرید لباس هامو پوشیدم و رفتم پشت در اتاق معین زد در رو باز می کنی

آهنگ های معین زد - معین زد


تصویر معین زد

 نه این طوری نیست اون می دونست که معین زد آزاری برای تو ندارم ازکجا می دونست ؟ عمیق بهش نگاه کردم همه می دونن عاشقتم با یه لبخند کج بهم نگاه کرد اما حرفی نزد برای مهمونی باید بریم یه سری خرید کنیم معین زد  چه حیف مهمونی مهمه من که عاشق خرید کردنم همین الان بریم نه بذار دو روز بگذره دستت زخم هاش جمع بشه شده دیگه درد نمی کنه تا حرف خوشگذرونی میشه همه چیت اوکی میشه ها خندید و از روم بلند شد فردا بریم خرید شام هم مهمونم کن بد نگذره ؟ معین زد دمتون گرم چند وقت پیش ۵۰۰ ملیون خرجت کردما! اخم کرد بهت پس میدم، معین زد جاده هراز لباس نمی خوام خندیدم چه زود به خودش می گیره ازم فاصله گرفت و رفت طرف پله ها! وارد اتاقش شد و در رو محکم کوبید!

شوخی حالیش نمی شه! ؟ معین زد  چه حیف بار تا صبح در اتاقش رو زدم اما باز نکرد! لوس و ننر صبح از جام بلند شدم و رفتم سر یخچال تا یه چیز بخورم بعدش هم رفتم اتاق ورزش.. .معین زد همدست چند ساعت گذشت و ساعت خوبی شده بود واسه بیرون رفتن و خرید لباس هامو پوشیدم و رفتم پشت در اتاق معین زد در رو باز می کنی یا می خوای آنقدر عصبی بشم که بشکونمش ؟

میدونی که عصبانی شدنی غیر قابل کنترول میشم صداش اومد دست از سرم بردار بیا بیرون باید بریم خرید کارامو امروز بیخیال شدم که با تو معین زد دمتون گرم نمی خوام با تو نیست در رو باز کن تا قاطی نکردم ازت نمی ترسم یه مشت محکم به در زدم و داد کشیدم میگم باز کن اما جواب نداد صدامو بردم بالا تر معین زد بر من از این پرو بازی ها در میاری عاقبت خوبی نداره ها! یهو دیگه بی کنترول شدما، در رو باز کن تا دیوونه نشدم یه مشت دیگه زدم به در که در باز شد و با چهره عصبانی جلوم ایستاد و زل زد بهم پولشو ندارم خرید کنم به تو چه ربطی داره ؟

معین زد سرصبح مهمونی دعوت نکردن ؟

مگه من و تو رو به معین زد سرصبح مهمونی دعوت نکردن ؟ معین زد جاده هراز همه چیش با خودمه من نمیخوام بیام با تو نیست، تا من برسم دم ماشین باید بیای فهمیدی ؟ معین زد  چه حیف جمع کن زیر روسریت ازش دور شدم اما معین زد دمتون گرم همون طوری ایستاده بود! یکم لفتش دادم پیش ماشین رفتن رو که دیدم داره میاد دختر حرف گوش کنی بود سوار شدیم و رفتم مرکز خرید.. .

معین زد همدست اخمو بود

معین زد همدست اخمو بود اما من به روش لبخند میزدم چند تا مغازه اول که هیچی نگفت تا این که یه ماکسی یقه هفت با آستین های بلند دید حرفی نزد فقط سرش رو برگردوند به طرف هوا و انگشت اشارش رو برد طرف لباسه مثلاً که من قهرم!

معین زد هیچ رفت تو اتاق پرو

برو بپوشش لباس رو گرفتم و دادم دستش معین زد هیچ رفت تو اتاق پرو.. . از این لباس ها که عمرا برای معین زد جاده هراز میذاشتم بپوشه! واقعا انقدر خوب بود یا چشم های من زیادی عاشق! ؟

مرسی برو بیرون بی حرف از اتاق خارج شدم، اما معین زد قبل ورود به اتاق نبودم! انگار نفسم گرفته بود و گردش خون شدیدم داشت مغزم رو سوراخ می کرد! نشستم رو صندلی و سرمو گرفتم ما بینشون.. . معین زد  چه حیف بذارم معین زد سرصبح رو بپوشه جلو کسی!

معین زد پخش ویلا بعد از چند مین بالاخره در اومد و لباس رو گذاشت رو میز خوشم نیومد و بی حرف از مغازه خارج شد و منم پشت سرش رفتم با دشمنت نیومدی بیرون که! درست رفتار کن چپ چپ بهم نگاه کرد و وارد مغازه بعدی شد.. . یه لباس بندی پفی رو انتخاب کردم و گفتم که بپوشه معین زد هیچ هم قبول کرد تو آینه بازم نگاهش کردم و دوباره لرزید دلم.. .! چند تا لباس تو همون سبک باز انتخاب کردم

مطالب مشابه