![آدرس سایت های دوست یابی ایران آدرس سایت های دوست یابی ایران](posts/2021/10/30/kvo7iglhcfiqwfoe4wpuxy1aythlz9qx36tz85m0.jpg)
انقد خندیدم که لت و پار شده بودم! با سایت های دوست یابی ایرانیان در حالیکه نفس نفس میزدم، گفتم: اگه...تو دختر بودی...خرم با اون همه خریش...نمیومد بگیرتت! با حرص گفت: مرض! جرأت یا حقیقت؟ همونطورکه میخندیدم گفتم: حقیقت! سایت های دوستیابی ایران گفت: نخند بیشور! تو فقط یه بار دیگه بگو جرأت ببینچه بلایی سرت میارم! زبونی براش درآوردم و گفتم: ما دیگه یه دور رو رفتیم جانم! حرف نزن! یه حقیقتی و بگو هرچی باشه! بذار هودیشو بگم سکته کنه! خودمرو صاف و صوف کردم و گفتم: سایت های دوستیابی ایران میگم یادته گفتی اون هودی سفیدته و خیلی دوس داشتی؟
چشاشو ریزکرد و گفت: جرأت داشته باشی خرابش کرده باشی! چطور؟! گفتم: خب، من بهت پول میدم خرماشو بخر خودت خیرات کن! چون اون هودیه که ریز ریز شده بود مال تو بود! بهت زده نگاهم کرد که زدم زیر سایت های دوست یابی ایرانیان. بعد با داد گفت: حدیث! برات دارم دستم بهت برسه! که یهو مامانش داد زد: سایت های دوستیابی ایران جرأت داری کاری به کارش داشته باش! از تو اتاق داد زدم: مرسی خاله جونی! بعد با سایت های دوست یابی ایرانیان در هلند رو به سایت های دوست یابی ایرانیان خارج ابروهام و بالا پایین کردم و گفتم: خب کجا بودیم عزیزم؟
سایت های دوست یابی ایرانیان ترکیه تلافی میکنم
سایت های دوست یابی ایرانیان ترکیه تلافی میکنم. من: مشکلی نیست. سایت های دوست یابی ایرانیان ترکیه کاشی یعنی وقتی فهمیدم هودی خودم بود، خون خونمو میخورد! دختره ی...! لباسمو عوض کردم، هی هودیم! براش دارم! یعنی سایت های دوست یابی ایرانیان خارج نیستم تلافی نکنم امروز! رفته بود حموم، اینکه چراغ رو خاموش روشن کنم خیلی ضایع بود چون بعد از لایو مامان و بابا رفتن سرکار، پس این نه! گوشی رو برداشتم و زنگ زدم لئو رضا! جواب داد و گفت: الو! چطوری؟! با سایت های دوست یابی ایرانیان مقیم امریکا گفتم: سلام ملیکم! خوبم تو چطوری؟ رضا میگم ساعت چند میریم پارک؟ رضا گفت: پارک رو که نمیدونم! بزار سایت های دوست یابی ایرانیان اروپا رو وصل کنم! ممد رو وصل کرد که همین تا وصل شد، ممد از سایت های دوست یابی ایرانیان مقیم امریکا پوکید! رضا گفت: سایت های دوست یابی ایرانیان اروپا چته میخندی؟
راستی سایت های دوست یابی ایرانیان ترکیه، بخاطر هودیتم متأسفم
ممد با سایت های دوست یابی ایرانیان در هلند گفت: راستی سایت های دوست یابی ایرانیان ترکیه، بخاطر هودیتم متأسفم، غم آخرت باشه ایشالا! رضا با تعجب گفت: هودیه چی؟ با حرص گفتم: هیچی بابا هیچی! راستی ممد، ساعت چند میریم پارک؟ سایت های دوست یابی ایرانیان اروپا گفت: یه ساعت دیگه! یه لبخند شیطانی اومد رو لبم و گفتم: اکی مرسی! حدیث پنج دقیقه ای بود زیر دوش حموم بودم و داشتم آهنگ میخوندم. مثل این خل و چلا شامپو رو گرفته بودم جلوی دهنم و همونطور زیر دوش میرقصیدم و میخوندم تو حال خودم بودم که یهو یکی مثله خر درو محکم زد! آنقدر هول کردم که خوردم زمین! وای پام! فکرکنم پام کبود شد! مثل چلمنگا رفتم تا در حموم و گفتم: کیه؟ ِد کودوم خری جز سایت های دوستیابی ایران الان خونس؟ گفت: حدیث بیا بیرون میخوایم بریم پارک! دیر شد! بدو بچه ها منتظرن.