ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل سایه
سایه
22 ساله از تبریز
تصویر پروفایل آرشام
آرشام
23 ساله از شیراز
تصویر پروفایل کوروش
کوروش
34 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل پگاه
پگاه
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل مریم
مریم
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل پدرام
پدرام
40 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بابک
بابک
39 ساله از ری
تصویر پروفایل ملیسا
ملیسا
29 ساله از کرج
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل پ ک
پ ک
31 ساله از لنجان
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
38 ساله از اصفهان

آدرس سايت همسريابي رايگان پيوند تغییر کرده است؟

دلم آرامش میخواست با دلم لج کردم ازدلم متنفر بودم از خود لعنتیم که یه بی احساس سنگ دلو توش جا داده بود تف تف تو دل منی چرا داری منو عذاب میدی

آدرس سايت همسريابي رايگان پيوند تغییر کرده است؟ - همسریابی


آدرس سايت همسريابي رايگان پيوند

بچه ها هم بخاطر اینکه تو دید سایت همسریابی کاملا رایگان پیوند نباشم خیلی به ما نزدیک نمیشدن واسه این هنوز نرسیده بودن. داشتم میرفتم بالا تو اتاقم که صدایی از سمت مبلا اومد تو سکوت خونه. صدای آریا بود آریا: خوش گذشت. من: خیلی ورفتم بالا به سرعت. و نذاشتم حرفشو ادامه بده. رفتم تو اتاق.لباسامو در اوردم. و نظافت همیشگیمو کردم و افتادم رو تخت. آخیش خیلی خسته بود.

سايت همسريابي رايگان پيوند بازم با حرفاش آتیش به دلم زد. پاشدم در بالکن باز کردم و رفتم زیر بارون. نشستم رو صندلی اجازه دادم اشکامم ببارن مث همین ابرا. هوای دلم ابر بود خیلی گوشیمو روشن کردمو تو گروه تایپ کردم. کسی نبود. امیر یه گل فرستاد. سایت همسریابی رایگان پیوند یه تشویق. عسل هم یه جمله ادبی زیبا. داشتم میومدم داخل یه ساعتی از پیام هامونگذشته بود. که صدای پی ام واتساپم اومد رفتم نگاه کردم سايت همسريابي رايگان پيوند تو پی وی نوشته بود. پشت بندش تو گروه پیام داد. آریا: با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد، فراموشش کنی. صدرصد منظورش سایت همسریابی رایگان پیوند بود.

این روزا همش به سایت همسریابی کاملا رایگان پیوند گیر میده.

اینو همه فهمیدیم چون این روزا همش به سایت همسریابی کاملا رایگان پیوند گیر میده.درسته آریا عین داداش بزرگترشه.اما نباید جلو ما زیاد باهاش بد باشه. . امیر: منم تایپ کردم تو گروه میدونستم سايت همسريابي رايگان پيوند میخونتش. آریای نفهم فکر کرده من قبول میکنم بایه آدم دم دمی مزاج بازم زندگی کنم...هه.. خودمم خوب میدونم آریا تموم زندگیمه. وبغض گلومو گرفت. دلم آرامش میخواست با دلم لج کردم ازدلم متنفر بودم از خود لعنتیم که یه بی احساس سنگ دلو توش جا داده بود تف تو دل منی چرا داری منو عذاب میدی چرا سايت همسريابي رايگان پيوند رو به رخم میکشی لعنتی.رفتم سمو کمد جعبه ویالونو در اوردم با گریه عارشه و ویالون و در اوردم یه مانتوی مشکی و یه شال.

سایت رایگان همسریابی با عکس چی شده.

با همون صندلا رفتم بیرون از اتاق با خودم حرف میزدمو از پله ها رفتم پایین. بچه هد داشتن دور هم چایی میخوردن. احسان: آنا کجا آجی. عسل: سایت رایگان همسریابی با عکس چی شده. با صدای خفه گفتم: میخوام تنها باشم تو حیاطم. بی توجه به ادامه حرفاشون رفتم تو حیاط. زیر بارون راه میرفتم هیچ وقت اینطوری دیوونه نشده بودم معلوم نیست چه مرگم. رفتم به سمت آلاچیق گوشه حیاط. دوس داشتم تا صبح انقد با عارشه و ویالنم ور برم که آروم شم.این همون اشکایی بودن که نباید میومدن.یکی داشت از تو تاریکی بهم نزدیک میشد.حتما سایت همسریابی کاملا رایگان پیوند.

بی توجه بهش کار خودمو میکردم. هرچی بیشتر مینواختم اشکم بی پرواتر میومد رو گونه هام و داغیشون بدتر محتاجم میکرد.بعد از آهنگ سرمد بر داشتم این آریای من بود این عشق من بود خیس بارون بود هیچ لباسی تنمش نبود جز یه پولیور مشکی که جز تنش شده بود واز خیسی بارون. یه جین مشکی پاش بود. یه کتونی سفید. وخیره شده بود به من. کم نیوردم و ادامه دادم. با بغض میخوندمو ادامه میدادم. اومد نزدیک و نزدیک تر. واستادمو سرمو انداختم پایین. چیه؟ آره مچمو گرفتی آره تو خیلی زرنگی. انگشت اشاره مو اوردم بالا و گفتم نیا نزدیک نیا.

تو مال من نیستی. آره. من عاشقم عاشق یه سنگ. مگه چیه مگه خودت عاشق نشدی ب دست حولش دادم و گفتم.برو برو عقب من نمیخوام بازم بهت وابستع شم. با داد که از زوره گریه مث جیغ شده بود. برو شین و بغل کن این جای من نیست من شین نیستم. میخوام بمیرم ولی بازم اونجا نیام برو تو ترحم نمیخوام بزار تو حال خودم باشم. آری تو منو شکوندی. من و داشتی و پای اونو تو زندگیت باز کردی لعنتی تو کاری کردی با خودمم لج کردم.

مطالب مشابه