ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
36 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل پدي
پدي
39 ساله از بابل
تصویر پروفایل سارا
سارا
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل یوسف
یوسف
34 ساله از گلپایگان
تصویر پروفایل محمد
محمد
45 ساله از اقلید
تصویر پروفایل مصطفی
مصطفی
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل سروش
سروش
39 ساله از خرم آباد
تصویر پروفایل نازی
نازی
45 ساله از تهران
تصویر پروفایل رویا
رویا
45 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل شاپور
شاپور
65 ساله از خارج از کشور

آدرس زنان صیغه ای یک ساعته چیست؟

با توعم ارسلان از حرصش هیچ حرکتی نکردم که با حرص گفت: الان میخوای حرص زن صیغه ای دربیاری؟ روی شکم دراز کشیدم و گفتم: بله خواست حمله ور بشه سمتم که با طریقه

آدرس زنان صیغه ای یک ساعته چیست؟ - صیغه ای


زنان صیغه ای یک ساعته با عکس

یعنی، واسه ی اینکه زن صیغه ای اذیت کنه، همه ی صدف هاشو ریخته توی آب، تا آب بریزه روی سر من خندیدم و توی آب گذاشتم دنبالش و اونم با جیغ و خنده میدویید. انقد دنبالش کردم که خسته شدم و گفتم: بیا دیگه، بسه، خسته شدم. خندید و با خنده رفت سمت نیکا و متین. سری تکون دادم و با طریقه خواندن صیغه ازدواج موقت رفتم پیش زنان صیغه ای یک ساعته و آب ریختم روش که جیغ کشید و خندید و بعد کلی آب ریختن با بچهها روی هم خسته شدیم و همونطور خیس و دراز به دراز روی آلاچیق خوابیدیم.

حدیث با پاش زد به کلم و گفت: هوی اردلان، برو اونورتر، لنگاتم وا کردی هرچی جا بود و گرفتی با توعم ارسلان از حرصش هیچ حرکتی نکردم که با حرص گفت: الان میخوای حرص زن صیغه ای دربیاری؟ روی شکم دراز کشیدم و گفتم: بله خواست حمله ور بشه سمتم که با طریقه خواندن صیغه ازدواج موقت پاشدم و نشستم. حدیث خواست حرفی بزنه که گوشیش زنگ خورد و همونطور که داشت گوشیشو بر میداشت گفت: بهت رحم کرد ارسلان گوشیشو برداشت و نگاهش کرد و سریع بلند شد و گفت: اوه، اوه، اوه. بابامه بعد سریع از آلاچیق دور شد.

ازدواج موقت و قوانین آن سرشو گذاشت روی شونم

 ازدواج موقت و قوانین آن سرشو گذاشت روی شونم و گفت: ارسلان، میدونی، چند وقته حس میکنم که خیلی به حدیث نزدیکی. میشه زیاد بهش نزدیک نباشی؟ خندیدم و گفتم: حسود خانم سرشو آورد بالا و گفت: جدی میگم. آخه میدونی چیه؟ میترسم از دستت بدم. توهم درک کن دیگه ارسلان. خندم رو خوردم و نفس عمیقی کشیدم و گفتم: مثلا چیکارکنم که تو نترسی زن صیغه ای از دست بدی ؟ تو که میدونی من همیشه پیشتم زنان صیغه ای یک ساعته سرشو انداخت پایین و گفت: کمتر محلش بذار یا اصلا باهاش سرد شو به کاراش نخند. باهاش همبازی نشو.

زنان صیغه ای یک ساعته، از تو این حرفا بعیده

اخمی کردم و گفتم: زنان صیغه ای یک ساعته، از تو این حرفا بعیده. بعدشم اون برام با ارغوان هیچ فرقی نداره. اگه میبینی خیلی بهش توجه میکنم به خاطر اینه، چون اون دست ما امانته. باید ازش مراقبت کنم اتفاقی براش نیوفته.  ازدواج موقت و قوانین آن با اخم گفت: یعنی اون برات مهمتر از منه، که حرف زن صیغه ای گوش نمیکنی؟ نفس عمیقی کشیدم چند بار پشت سر هم و گفتم: چشم، بهخاطر تو اصلا آدم حسابش نمیکنم. خوبه حالا؟ زنان صیغه ای یک ساعته با طریقه خواندن صیغه ازدواج موقت گونمو بوس کرد و گفت: خیلی به کارش خندیدم. به خاطر  ازدواج موقت و قوانین آن حاضر بودم همه کار کنم.

مطالب مشابه